دندانپزشکی و بازاریابی آن

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روانپزشکی» ثبت شده است

بلوغ زودرس چیست؟

بلوغ زودرس چیست؟  

 

 

 

بلوغ در سنین 8 تا 13 سالگی در دختران و در سنین 9 تا 14 سالگی در پسران آغاز می شود. اولین نشانه بلوغ بزرگ شدن سینه در دختران و بزرگ شدن بیضه در پسران است. بلوغ نیز به ندرت می تواند با رشد موهای ناحیه تناسلی آغاز شود.

 

بلوغ زودرس شروع بلوغ قبل از 8 سالگی در دختران و 9 سالگی در پسران است. اگرچه بلوغ زودرس در دختران شایع تر است ، اما در پسران نیز مشاهده می شود.

 

بلوغ زودرس در سالهای اخیر در جهان و کشور ما در حال افزایش است. وقتی شرایطی که باعث بلوغ زودرس می شود مورد بررسی قرار گیرد ، در اکثر کودکان (75-90)) علت جدی پیدا نمی شود و مشخص می شود که "ایدیوپاتیک" ، یعنی "علت مشخص نیست". با این حال ، بلوغ زودرس نیز ممکن است به دلیل یک بیماری زمینه ای رخ دهد. به عبارت دیگر ، اولین شاخص بیماری دیگر ممکن است بلوغ زودرس باشد. به همین دلیل ، مهم است که بیماری را زود تشخیص دهیم و در درمان دیر نکنیم. در غیر این صورت ، مشکلات جدی سلامتی ممکن است ایجاد شود. از سوی دیگر ، افزایش چاقی در دوران کودکی احتمال بلوغ زودرس را افزایش می دهد. زیرا افزایش استروژن در کودکان چاق ، بلوغ را تسریع می کند. بنابراین ، پیشگیری از چاقی در گروه سنی دوران کودکی برای اوایل نوجوانی نیز مفید خواهد بود.

 

مواد شیمیایی موجود در افزودنی های غذایی ، آفت کش ها (آفت کش ها) ، لوازم آرایشی و اسباب بازی ها می توانند بلوغ زودرس را آغاز کنند. علاوه بر این ، استفاده از محصولات ظاهراً طبیعی مانند سویا ، روغن اسطوخودوس ، چای رازیانه و گرده زنبور عسل نیز ممکن است منجر به ایجاد بلوغ زودرس شود. بنابراین ، محصولات موجود در بازار که ادعا می شود عصاره گیاهی طبیعی هستند ممکن است خطری برای سلامت کودکان ایجاد کنند. از سوی دیگر ، افزودنی های غذایی مورد استفاده در تولید غذاهای بی ارزش که برای کودکان جذاب هستند نیز ممکن است برای بلوغ زودرس خطرناک باشند. زیرا همه این محصولات ممکن است حاوی هورمون های مضر به نام اختلالات غدد درون ریز باشند. هنگامی که این محصولات مضر در دوران کودکی ، که حساس ترین دوره زندگی بشر است ، استفاده می شود ، ممکن است در سالهای بعد آثار منفی زیادی روی دهد.

 

بزرگ شدن سینه ، رشد موهای زیر بغل و ناحیه تناسلی ، رشد سریع قد ، آکنه ، موهای چرب ، بوی عرق ، بزرگ شدن آلت تناسلی و/یا بیضه ها ، تغییرات رفتاری و ترشحات واژن از یافته های اصلی بلوغ اولیه است. تشخیص یکی از این یافته ها در کودک در سنین پایین (8 سال برای دختران و قبل از 9 سال برای پسران) باید هشداری برای خانواده باشد. علاوه بر این ، کودکان مبتلا به بلوغ زودرس نیز ممکن است سردرد ، استفراغ ، تشنج ، نوشیدن آب زیاد ، ادرار زیاد و مشکلات بینایی داشته باشند. همچنین زمان بروز این شکایات و سرعت پیشرفت آنها بسیار مهم است. زیرا اولین نشانه یک بیماری زمینه ای جدی ممکن است بلوغ زودرس باشد. بنابراین ، تشخیص در اولین زمان از اهمیت حیاتی برخوردار است. در غیر این صورت ، در صورت تاخیر در تشخیص ، می تواند تهدید کننده زندگی باشد.

 

کودکان مبتلا به علائم بلوغ باید با دقت مورد بررسی قرار گیرند. هم رشد کودک ، هم مرحله بلوغ و هم علائم بیماریهای زمینه ای باید مورد ارزیابی قرار گیرند. بنابراین ، هر دو وضعیت فعلی و آینده (قد ، شماره و غیره) باید در نظر گرفته شود. سپس سن استخوان برای ارزیابی بلوغ استخوان اندازه گیری می شود. این سرنخ هایی در مورد سن استخوان ، رشد کودک ، وضعیت بلوغ ، قد در زندگی آینده و غیره ارائه می دهد. علاوه بر این ، تشخیص با آزمایشات هورمونی و تصویربرداری رادیولوژیکی در خون تأیید می شود.

 

بسیار مهم است که کودکان مبتلا به بلوغ زودرس تشخیص داده شوند و به موقع درمان شوند. در غیر این صورت ، ممکن است باعث قاعدگی زودهنگام کودک (قبل از 10 سالگی) ، کوتاه قد و ایجاد برخی شرایط نامطلوب در بافت های حساس به استروژن مانند سینه شود. در این مورد ، این بار سنگینی را برای دخترانی که خونریزی قاعدگی در سنین پایین دارند ، ایجاد می کند ، هم برای بدن ریز آنها و هم برای احساسات روانی آنها.

 

خطر بسیاری از اختلالات روانی مانند افسردگی ، اختلالات خوردن و اختلالات رفتاری در کودکانی که به سن بلوغ می رسند بسیار بیشتر است. علاوه بر این ، مشخص شد که کودکانی که به سن بلوغ رسیده اند در مقایسه با همسالان خود اضطراب و تصویر بدنی منفی تری از خود نشان داده اند.

 

به نظر می رسد این کودکان مشکلات روانی بیشتری را هم با خانواده و هم سن و سالان خود تجربه می کنند. علائمی مانند بیزاری از خود ، کاهش اعتماد به نفس به دلیل ظاهر ، ترس و نگرانی از این که به دلیل تفاوت آنها مورد پسند همسالانشان قرار نخواهد گرفت ، مشکلات دوستی با جنس مخالف ، انجام اقدامات جنسی پرخطر و نگرانی در مورد جنسیت معمول هستند. همچنین به احتمال زیاد عادات بدی مانند سیگار کشیدن و نوشیدن الکل دارند.

 

نکته مهم دیگر این است که بلوغ می تواند به سرعت پیشرفت کند ، حتی اگر پس از 8 سالگی در دختران و 9 سالگی در پسران شروع شود. مشکلاتی مانند کوتاهی قد و قاعدگی زودرس که در اوایل نوجوانی دیده می شود نیز ممکن است زمانی رخ دهد که بلوغ به سرعت پیشرفت می کند. کودکان با نوجوانی که به سرعت در حال پیشرفت است در روال سرپایی معمول است. از آنجا که به سرعت پیشرفت می کند ، این کودکان بسیار مهم است که تشخیص داده شود و در اسرع وقت درمان شروع شود. در غیر این صورت ، بلوغ در مدت کوتاهی به پایان می رسد و دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمی ماند. به همین دلیل ، کودکانی که در سنین نوجوانی هستند قطعاً باید از نظر بلوغ و رشد قد بررسی شوند.

 

بسیار مهم است که کودکان مبتلا به بلوغ زودرس تشخیص داده شوند و به موقع درمان شوند. در غیر این صورت ، ممکن است با مشکلات زیادی روبرو شوند. علاوه بر این ، تشخیص و درمان کودکان مبتلا به بلوغ زودرس در اسرع وقت میزان موفقیت را افزایش می دهد. برای درمان بلوغ زودرس ، از داروهایی که ترشح هورمون های بلوغ را سرکوب می کنند استفاده می شود. این درمان به صورت تزریقی به مدت 28 روز یا 3 ماه انجام می شود. می توان آن را به صورت زیر جلدی یا عضلانی از ناحیه لگن یا ساق پا استفاده کرد. معمولاً در طول درمان هیچ مشکل مهمی وجود ندارد. شایع ترین عوارض جانبی داروهای مورد استفاده درد ، تورم و قرمزی در محل تزریق است. این عوارض جانبی ممکن است در هر 10 بیمار 1 نفر رخ دهد. در دراز مدت ، این داروها به احتمال زیاد باعث ناباروری نمی شوند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

هنر تجلی 7: روشهای تحویل تجلی فراتر از انتظار ما است

هنر تجلی 7: روشهای تحویل تجلی فراتر از انتظار ما است

 

"فکر نکنید که مشکل فقط از شما است. بدانید که کسانی نیز هستند که دردسر شما را برکت می دانند ... "

 

موضوعی که ما در این هفته درباره آن بحث خواهیم کرد ، مفروضات یا باورهای ما در مورد این است که چگونه خواسته های ما در راه تجلی به ما می رسد. بسیاری از ما تصور می کنیم که آرزوی ما مستقیماً بسته بندی شده به ما می رسد ، به عنوان مثال اگر آن را به صورت آنلاین سفارش داده ایم ، فرض کنید این یک ماشین قرمز رنگ با نام تجاری X است. یا ، بیایید بگوییم آرزوی ما یک تلفن همراه جدید است ... ما معتقدیم که اگر آرزوی ما محقق شود ، آن جعبه کاملاً جدیدی که آرزو داشتیم پیش روی ما ظاهر شود. امروز ، در این مقاله ، می خواهم تفاوت بین سفارشی که از بازار دریافت می کنیم و سفارشی که در زندگی انجام می دهیم ، یعنی خواسته هایی که گام به گام در مسیر تجلی انجام می دهیم ، از نزدیک مورد بررسی قرار دهم.

 

روند تظاهرات تقریباً یک سازگاری است. این هماهنگی هر لحظه ، هر روز با انرژی و نتیجه ای است که به دست ما می رسد و قلاب بافی است. در طول این کار دوخت حلقه است که این جریان باشکوه ، نتیجه را به ما ، یعنی لحظه واقعی تجلی ، به شیوه ای بسیار ویژه برنامه ریزی می کند. بنابراین فقط ظاهر نمی شود. در عوض ، ما از طریق واسطه ها به ما رسیده ایم. بنابراین ، وقتی ما یک وسیله نقلیه قرمز رنگ با مارک X می خواهیم و واقعاً روی آن تمرکز می کنیم ، یک روز از دوستی که مدت هاست او را ندیده ایم (!) با ما تماس گرفته و ما را برای قهوه دعوت می کند. در ابتدا ممکن است درک نکنیم ، ممکن است درک نکنیم که چرا بعد از مدتها به دست ما رسیده است. ما قبول می کنیم و هنگامی که می رویم می فهمیم که او در حال فروش وسیله نقلیه مارک X قرمز است یا یک دوست بسیار نزدیک برای فروش گذاشته است یا آن را تازه خریداری کرده است ... بنابراین جریان تجلی ما را با این واسطه های مهم یک قدم جلوتر به اراده ما می برد .

 

 

 

یا در مثال دیگری که می خواهیم یک گوشی جدید بخریم ، چیزی که می خواهیم نشان دهیم یک تلفن است. ما درگیر یک قرعه کشی می شویم ، یا در یک دعوت شرکت می کنیم ، یا از طریق یکی از آشنایان خود با یک غریبه آشنا می شویم ، و باید به یک سفر برنامه ریزی نشده برویم ... چنین جریان های واسطه ای ما را به تجلی ما می رساند.

 

متأسفانه ، اکثر ما به چنین دعوت هایی نه می گوییم (ما معمولاً به دعوت قهوه از دوستی که مدت ها است او را ندیده ایم نه می گوییم ، برای رفتن به یک سفر بداهه ، و به جای یک کار روزانه ، مجبور به کار روزانه هستیم. دوست) در حقیقت ، جهان به تجلی ما خدمت می کند. به عبارت دیگر ، سفارش ما با کمترین جزئیات ، با چنین واسطه های غیرقابل پیش بینی ، به درب منزل می رسد.

 

اگر در این مقاله با من همراه هستید و آرزوی تجلی در زندگی خود دارید این مرحله پاسخگویی به واسطه ها ، پیام ها و این تماس های مهم است که بدون تعصب و با آگاهی بالا به دست ما می رسد ... فراموش نکنیم که تظاهرات لحظه ای نیست ، به یک پروسه مهم و برنامه ریزی مهم ، و آرزوهای خوب آنها احتیاج دارد کسانی که می دانند چگونه صبر کنند و کسانی که علائم را می بینند در راه هستند! به شرطی که ناامید نشویم. به شرطی که تسلیم نشویم. تا زمانی که بتوانیم با عمیق ترین احساسات خود به آنچه که اتفاق می افتد اعتماد کنیم و وقت بگذاریم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

همه گیری و ازدواج

 

نهادی که کوچکترین قسمت جامعه را تشکیل می دهد ، به عنوان خانواده تعریف می شود. ازدواج می تواند به عنوان یک اتحادیه حقوقی تعریف شود که در آن دو نفر پیوند عشق متقابل ، محبت ، احترام ، وفاداری و اعتماد را منعقد کنند.

 

بیماری همه گیر Covid-19 ، که سازمان بهداشت جهانی در سال 2020 آن را به عنوان یک بیماری همه گیر اعلام کرد ، از لحاظ جسمی ، اقتصادی ، اجتماعی و روانی از بسیاری جهات بر بشریت تأثیر گذاشته است. در طی روند انزوای اجتماعی ، که ایمن ترین راه برای محافظت از خود در برابر بیماری همه گیر است ، زندگی تجاری و اجتماعی ما دچار وقفه شده است. سازمان هایی مانند وعده ها ، نامزدی ها ، عروسی ها و عروسی هایی که توسط زوج هایی که هنگام جشن گرفتن این تصمیم به ازدواج گرفتند ، ترتیب داده شد و تحت تأثیر روند همه گیری منفی قرار گرفتند.

 

این واقعیت که مردم شبکه های پشتیبانی اجتماعی ایجاد می کنند تأثیرات زیادی در تاب آوری روانی دارد. به عبارت دیگر ، حضور افرادی که مردم هنگام استرس ، ناراحتی و خوشحالی با آنها مشترک هستند ، به عنوان یک موجود اجتماعی ، از نظر روانشناسی افراد را تقویت می کند. این واقعیت که زوجین به دلیل بیماری همه گیر نمی توانند خاص ترین روزهای خود را با خانواده ، دوستان و عزیزانشان تقسیم کنند ، باعث کاهش روحیه و انگیزه آنها می شود.

 

خوب، شما در مرحله ازدواج هستید و در برنامه ریزی سازمان عروسی / عروسی خود با اثرات همه گیر مشکل دارید ، محدودیت ها و عدم اطمینان شما را دچار استرس و بی انگیزه می کند.

 

چگونه می توانید با همه اینها کنار بیایید؟

 

از احساساتی که خود و همسرتان احساس می کنید درک کنید.

 

  • اول از همه ، اگر در نظر بگیریم که تنظیم روند ازدواج برای شما چقدر ارزشمند است ، کاملاً قابل درک است که همه اینها با روند همه گیری همزمان است و اضطرابی که احساس می کنید کاملاً قابل درک است.

 

هنگام برنامه ریزی از هدف اصلی خود دور نشوید.

 

 

  • هر ازدواج ، هر رابطه ای بی نظیر است. هنگام برنامه ریزی سازمان عروسی / عروسی ، نکاتی را که برای شما مهم هستند و سلیقه های مشترک را تعیین کنید. این روش به شما کمک می کند هنگام سازماندهی سازمان خود بسیاری از مفاهیم را غربال کنید و مناسب ترین مفاهیم را برای خود تعیین کنید.

 

 

با یادداشت برداری ادامه دهید.

 

 

  • اگر هنگام تنظیم عروسی / عروسی همزمان با بسیاری از مشاغل مختلف روبرو خواهید شد. در چنین حالتی ممکن است حواس شما پرت شود. یادداشت برداری درباره کارها می تواند یک نجات دهنده باشد.

 

 

از تکنولوژی استفاده کنید.

 

  • اگرچه هیچ تماس تصویری نمی تواند جای آغوش گرم یا کنار هم بودن را بگیرد ، اما می توانید روز ویژه خود را با عزیزانتان که می خواهند با شما باشند تقسیم کنید. نزدیک بودن به اندازه تماس تلفنی یکی از موارد خوبی است که روند همه گیری به ما آموخته است.

 

 

 

انعطاف پذیری را از خود به خود نشان دهید.

 

  • . وقتی گفتیم تعطیلی ، محدودیت ، ممنوعیت سفر بین شهری ، بسیاری از برنامه های ما لغو شد. ما یاد گرفتیم که نمی توانیم همه چیز را کنترل کنیم. بعضی اوقات لازم است که خودتان را به مزایای فرآیند بسپارید و امکانات موجود را در حد کامل ارزیابی کنید. اگر قسمت های گمشده تحت کنترل شما نباشد ، مبارزه باعث کاهش انرژی ، میل و انگیزه شما می شود. اگر ممکن است ، از داشته های خود قدردانی کنید و از آن لذت ببرید.

 

 

 

دریغ نکنید که به صورت فردی یا زوجی به دنبال پشتیبانی روانی باشید.

 

  • همه گیری و روند ازدواج می تواند چالش برانگیز باشد و اوضاع به هم ریخته باشد. در طی این فرآیند دریغ نکنید که از یک متخصص روانشناسی کمک بگیرید.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

روند آماده سازی کودک برای مدرسه

روند آماده سازی کودک برای مدرسه

 

 

 

مدرسه موسسه ای است که انتظار می رود کودکان با کسب دانش در روند آموزش ، سازگاری و مهارت های اجتماعی خود را گسترش دهند. این موسسه ، جایی که کودکان در آن دانش کسب می کنند و اولین روابط اجتماعی خود را برای آینده در زندگی خود برقرار می کنند و از اهمیت زیادی برخوردار است. در طول دوره آمادگی کودک برای مدرسه ، اینکه آیا کودک صلاحیت های لازم برای مدرسه را دارد ، باید به دقت کنترل شود و برای بهبود صلاحیت های او ، باید از کودک حمایت شود.

 

اولین دوره شروع مدرسه یکی از چالش برانگیزترین اوقات برای والدین است. حتی دوره مهد کودک ، که برای کودکان بسیار لذت بخش است ، برای اولین دوره تنظیم می تواند دردناک باشد. برخی از دشواری هایی که خانواده ها در این روند تجربه کرده اند ، می تواند کودکانی باشد که نمی خواهند به مدرسه بروند ، از مدرسه می ترسند ، با نزدیک شدن به زمان مدرسه عصبانی می شوند ، گریه می کنند یا بیمار هستند (معده درد و ...).

 

در این دوره ، توانایی درک درست مدرسه از ذهن کودک و مدیریت صحیح اضطراب جدایی از جمله عواملی است که سازگاری کودک را با روند مدرسه تسهیل می کند. برای کودک ، مدرسه یک مفهوم ناآشنا است و اولین برداشت از این مفهوم به راحتی می تواند با شنیدن آنچه از محیط پیرامون خود می شنوند ، نادرست باشد. کودک از دوستان بزرگتر خود خواهد شنید: "من از رفتن به مدرسه خسته شده ام ، این یک مکان بسیار کسل کننده است." به راحتی می تواند این جملات را به جملاتی تبدیل کند که تحت تأثیر چنین جملاتی قرار می گیرند. برای جلوگیری از این شکل گیری اشتباه ، کودک باید قبل از شروع مدرسه به مفهوم مدرسه عادت کند ، باید توضیح داد که مدرسه چگونه است و در آنجا چه خواهد کرد ، و کودک باید در آماده سازی قرار گیرد ساخته شده

 

یکی از مهمترین دلایلی که این روند را دشوار می کند ترس از جدایی از مادر (سرپرست) محل زندگی کودک است. بنابراین ، دلیل این اضطراب در کودکان چه می تواند باشد؟ تا زمانی که کودک مدرسه را شروع کرد ، او را با مادر در یک محیط کاملاً امن در خانه گذراند. اگرچه ورود به محیط جدیدی که نمی دانند به طور کلی برای کودکان یک تجربه آزار دهنده است ، اما جدا شدن از مادر در دوران مدرسه ممکن است احساس اضطراب شدیدتری در آنها ایجاد کند. تا زمانی که کودک به یک معلم و دوستان جدید عادت کند ، اولین واکنشهایی که در طی این روند نشان می دهد ، باید طبیعی تلقی شود ، درست مثل روند سازگاری که همه ما طی می کنیم تا زمانی که به یک محیط جدید عادت کنند. در حالی که بعضی از کودکان ممکن است در روز اول از ترس گریه کنند ، بعضی از کودکان ممکن است پس از آن با تاخیر واکنش نشان دهند ، حتی اگر روز اول را راحت بگذرانند. در هفته های اول ، کودک ، چه کسی ، به چه کسی و میزان واکنش کودک باید کنترل شود. برای خانواده و مدرسه مهم است که در روند عادت دادن کودک به مدرسه ، معلمان و دوستان جدید خود با هم همکاری کنند. در این روند نباید فراموش کرد که ترس از مدرسه در واقع اضطراب جدایی از مادر بدون اجبار کودک است و نباید کودک را در محیط جدید با افرادی که برای اولین بار ملاقات می کند تنها گذاشت. مادر باید به تدریج با عادت کودک به مدرسه ، از وقت گذراندن با او در مدرسه بکاهد. مادر باید اضطراب های خود را از ترس کودک جدا کند و وقتی کودک احساس آمادگی کرد او را ترک کند.

 

در پایان ، نباید فراموش کرد که عدم درک ترس و احساس کودک در روند عادت به مدرسه و به اشتراک گذاشتن تجربیات وی ، این روند را برای خانواده و کودک راحت تر و مثبت تر می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

آیا وسواس واقعی می شوند؟

آیا وسواس واقعی می شوند؟

 

 

 

یکی از رایج ترین نگرانی ها در افراد مبتلا به OCD تبدیل افکار وسواسی آنها به واقعیت است. آنها نگرانند که افکارشان عملی شود و ناگهان به عمل تبدیل شود. اگر آنها اقدامی انجام می دادند ، زندان ها مملو از افراد مبتلا به OCD می شود که به افکار خود تسلیم شده اند. این یک واقعیت است که تعداد بسیار کمی از افراد مبتلا به OCD غیرقانونی عمل کرده یا وسواس خود را به عملی تبدیل کرده اند. بر اساس تجربه بالینی ما ، ما معتقدیم که افراد مبتلا به OCD کمتر از جمعیت عمومی مرتکب جرم می شوند

 

مقالات زیادی در مورد اینکه چرا افراد مبتلا به OCD نمی توانند وسواس خود را به عمل تبدیل کنند وجود دارد. اول از همه ، دلبستگی ها اضطراب و پریشانی قابل توجهی ایجاد می کنند و به هیچ وجه برای شخص رضایت بخش نیستند. اینها مانند افکار شکل گرفته قبل یا بعد از رفتار خشونت آمیز و توهین آمیز نیستند.

 

دوم ، انجام رفتارهای خشونت آمیز یا توهین آمیز به سادگی داشتن اندیشه درباره این رفتارها نیست. شما ممکن است افکار دافعه ناخواسته ای داشته باشید که شامل سو استفاده از کودک باشد ، اما برای اینکه به اندازه کافی از ارتکاب چنین جنایتی جلوگیری نشود ، باید تمایل داشته باشید که اصرارهای جنسی خود را مهمتر از حفظ بی گناهی کودک زشت بدانید.

 

تجربه ما با افراد مبتلا به OCD نشان می دهد که سر آنها دائماً درگیر یافتن راه هایی برای آسیب رساندن به دیگران نیست ، اما ذهن آنها دائماً درگیر حفاظت از ایمنی ، سلامتی و خوشبختی دیگران است. بنابراین ، عملکردی که وسواس پیش بینی می کند مستلزم نقض ویژگی های شخصیتی ، ارزش های اخلاقی و معیارهای ایده آلی است که به راحتی تغییر نمی کنند ، اتفاقی که به خودی خود نخواهد افتاد.

 

بیشتر وسواس افرادی که مبتلا به OCD تشخیص داده می شوند ، واقعیت ندارند. نگرانی های موجود فقط کیفیت پایین زندگی را به افراد می دهد. با خدمات روان درمانی می توان از اضطراب های موجود خلاص شد و استانداردهای جدید زندگی را به فرد ارائه داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

دیدگاه نادرست درباره تراپی

دیدگاه نادرست درباره تراپی

 

 

" تراپی یعنی من ضعیف هستم!"

 

یکی از بزرگترین موانع افرادی که در مواقع سخت تحت تراپی قرار می گیرند ، همین الگوی فکری است. این تفکر و همچنین تمایز دقیق بین افراد ضعیف و قوی. این شامل الگوهای غیرواقعی در مورد این دو نوع افراد و ویژگی های آنهاست: "افراد قوی همیشه قوی هستند ، هرگز مشکلی ندارند ، آنها مشکلات خود را به تنهایی حل می کنند ، حتی اگر زندگی کنند ، همیشه خودکفا هستند ، هرگز ناراضی نیستند .. "

 

وقتی کل زندگی را در نظر می گیریم ، این قضاوت ها واقع بینانه به نظر نمی رسند ، مگر نه؟

 

اغلب در زندگی ، ما با چالش های جدیدی روبرو می شویم که باید با آنها کنار بیاییم. ممکن است ما به تنهایی با برخی از این چالش ها سر و کار داشته باشیم ، اما ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که حمایت برای برخی اجتناب ناپذیر باشد. استرس ، افسردگی ، اضطراب ، تجربیات آسیب زا ، مشکلات بین فردی ، فرآیندهای انتقال و سازگاری و بسیاری از مشکلات دیگر می توانند ظرفیت مقابله را تحت فشار قرار دهند. دریافت حمایت روانشناختی در چنین دوره هایی به ما کمک می کند تا قدرت قدیمی خود را بازیابیم. این به ما امکان می دهد تا دیدگاه های جدید و متفاوتی به دست آوریم ، مکانیسم های مقابله ای م effectiveثر را بیاموزیم ، خود را همانطور که در یک محیط تراپیی هستیم که بدون قید و شرط پذیرفته می شویم و در جهتی که می خواهیم تغییر دهیم ، بپذیریم.

 

با این حال ، در حالی که سعی می کنیم به خود ، به محیط خود ثابت کنیم که ضعیف نیستیم (!) برای دریافت تراپی ؛ تلاش برای غلبه بر مشکلی که ما می توانیم با دریافت تنها پشتیبانی به راحتی از پس آن برآییم می تواند بیشتر ما را فرسوده کند.

 

"من یک بار نزد روانشناس رفتم ، فایده ای نداشت!"

 

اول از همه ، مراجعه به روانشناس و معالجه یکسان نیست. روان تراپیی به این معناست که تراپیگر جلسات خود را بر اساس مبانی نظری با گذراندن مراحل مختلف آموزشی قرار می دهد. این مجموعه ای از روش ها است که هدف آن ایجاد تغییرات دائمی در فرد و نیاز به همکاری مشتری و تراپیگر برای انجام این روند است.

 

وقتی برخی از افراد به روانشناس مراجعه می کنند ، ممکن است مایل باشند مشکلات خود را توضیح دهند و بلافاصله یک پیشنهاد راه حل بشنوند. اگرچه این درخواست قابل درک است اما در مدت زمان کوتاهی فرد را ناامید می کند زیرا مناسب و کاربردی نیست. اگر قرار باشد روند تراپی آغاز شود ، چند جلسه اول می تواند توسط تراپیگر بگذرد و تلاش می کند مشتری را بشناسد و مشکل را درک کند. بنابراین انتظار برای تغییرات دائمی پس از جلسات اول انتظار واقع بینانه ای نخواهد بود.

 

اگر تنها جهانی باشد که بلافاصله همه مشکلات حل شود! با این حال ، تراپی یک فرآیند است و این فرایند شامل صبر ، تلاش و زمان برای سالم بودن است. به جای تمرکز بر سرعت سریع ، تمرکز بر این که چگونه می توانیم از تراپیی برای یک فرد شادتر و راهی که می خواهیم زندگی کنیم بهره مند خواهیم بود.

 

 

"بگذارید نزد روانشناس بروم و مرا راهنمایی کنم!"

 

این یکی از انتظارات غیرواقعی افراد از روانشناس / تراپیگر است. واقع بینانه نیست زیرا هدف از تراپی این است که تراپیگر به شما مشاوره دهد. این یک راهنمای مستقیم در مورد تصمیمات ، انتخاب ها و زندگی شما نیست.

 

وقتی این انتظار برآورده نشود ، می تواند احساس ناامیدی و عصبانیت را در مراجعه کنندگان نشان دهد. و حتی ممکن است باعث شود مشتری فکر خود را که موثر نیست ، ادامه دهد. اما ارائه اطلاعات زیر مفید است. ذهن هیچ کس از کسی برتر نیست. از این نظر ، هیچ کس نمی تواند به کسی مشاوره دهد ، حتی اگر یک متخصص باشد. به غیر از این ، هیچ روش صحیحی برای مقابله با زندگی ، روابط ، انتخاب ها و غیره وجود ندارد. وقتی از اینجا نگاه کنیم ، فهمیده می شود که توصیه و مشاوره مناسب نخواهد بود.

 

مشتری در مورد زندگی و انتخاب خود تصمیم می گیرد و آنها می توانند این تصمیم را با تراپیگر در میان بگذارند و تصمیم را ارزیابی کنند. یا اینکه قبل از تصمیم گیری می توانند موافقان و مخالفان تصمیمات را با هم در نظر بگیرند. اینها متفاوت از توصیه دادن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

"آیا این اضطراب بسیار شایع است؟"

"آیا این اضطراب بسیار شایع است؟"

اضطراب این به معنای غم ، نگرانی ، پریشانی ، نگرانی است. در هر زمان از زندگی ، در هر زمینه ای ممکن است با این احساسات روبرو شویم. اضطراب به اندازه شاد بودن طبیعی و حتی ضروری است. بنابراین ، وقتی احساس اضطراب می کنید ، نباید به فکر افکار مانند بیماری یا ناسالم بودن باشید. نگرانی لازم ما را تشویق می کند تا در برابر خطرات ، اقدامات احتیاطی را انجام دهیم و در برابر خطرات مختلف هوشیار باشیم.

 

وقتی می بینیم شخصی در امتداد لبه صخره در حال راه رفتن است ، آنچه در درون ما اتفاق می افتد مربوط به زندگی آن شخص است که در معرض خطر است و با اطمینان از وضعیت فعلی و دور شدن از لبه صخره ، تمایل به بازگشت به حالت عادی دارد. استرس ناشی از کسی که نیاز به صحبت در جمع دارد ، فرد را ترغیب می کند تا سعی کند صحبت کند و برای سخنرانی خود برنامه ریزی کند. به همین ترتیب ، نگرانی یک دانش آموز در مورد امتحان ، وی را به سمت مطالعه سوق می دهد. بیایید ببینیم وقتی تصور می کنیم همه اینها وجود ندارند ، چه نوع زندگی در انتظار ما است.

 

وقتی کسی را در لبه صخره می بینیم ، نگران افتادن آن شخص هستیم و با خطر تهدید کننده زندگی روبرو می شود. این نگرانی به ما اجازه می دهد تا به آن شخص هشدار دهیم و فرد را به منطقه امن بازگردانیم. در غیر این صورت ، فرد از روی صخره سقوط می کند و با خطر تهدید کننده زندگی روبرو می شود ، اما مغز به سمت عملکردهای حیاتی کار می کند و در صورت تهدید این امر اقدام می کند.

 

به همین ترتیب ، شخصی که در جمع صحبت خواهد کرد ممکن است مشکلاتی مانند رسوا شدن ، تحقیر یا بی ارزش بودن مردم را داشته باشد. این دشواری ها بسیار شایع است و فرد را بر آن می دارد تا اطلاعات بیشتری درباره موضوعی که درباره آن صحبت خواهد کرد بدست آورد و نتایج مقدمه - توسعه را برای مکالمه برنامه ریزی کند.

 

در صورت عدم وجود چنین نگرانی هایی ، عدم توانایی فرد در پاسخگویی به سوالات مختلف در مورد گفتار خود ، احساس ناکافی بودن را در وی ایجاد خواهد کرد. اگر دانش آموزی که در این آزمون شرکت خواهد کرد هیچ استرسی را تجربه نکند ، این امر باعث نمره پایین و عملکرد ناموفق در آزمون می شود.

 

 با همه این مثال ها ، نکته اصلی این است که میزان اضطراب لازم به همان اندازه شادی ، غم ، هیجان طبیعی است. به همین دلیل شما باید ابتدا میزان اضطرابی را که تجربه می کنید مرور کنید و سپس خودتان را بررسی کنید که چقدر در زندگی روزمره شما تأثیر می گذارد.

 

اگر اضطرابی که تجربه می کنید در حدی باشد که روی فعالیتهایی که در زندگی روزمره انجام می دهید تأثیر بگذارد ، مشورت با یک متخصص مفید خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

اختلال درک بدن

اختلال درک بدن

 

قابل توجه است که سوالات زیر در اختلال درک بدن از ذهن می گذرد: چگونه از بیرون دیده می شوم؟ وقتی مردم به من نگاه می کنند ، آیا آنها یک فرد چاق را می بینند؟ آیا من وضعیت جسمی جنسیت خود را نشان نمی دهم؟ آیا باید نقص جسمی خود را از مردم پنهان کنم؟ اگر به این سوالات پاسخ مثبت دهید ، ممکن است لازم باشد روند درک بدن خود را دوباره مرور کنید.

 

این فرم فرم بدنی دارد که مردم همیشه دوست داشته اند داشته باشند. این میل با توجه به تغییرات زمان و فرهنگ شکل می گیرد. در حالی که در قرن نوزدهم ، مردم می خواستند تصویری مبتنی بر قدرت بیشتری داشته باشند ، در قرن 21 ، دختران ممکن است ظاهر بدن دیگر را ناقص تلقی کنند ، در حالی که ظاهر عروسک باربی را طبیعی می بینند. از طرف دیگر ، مردان ممکن است تصور کنند که ساختاری عضلانی و ورزشی ندارند و از حالت طبیعی خارج می شوند. افزایش تفاوت بین این ظاهر بدن و درک بدن می تواند باعث نارضایتی در افراد شود. با افزایش درجه نارضایتی ، ممکن است مشکلاتی به عملکردهای روزمره آسیب برساند. شکل پیشرفته و شدید این شرایط را می توان به عنوان یک اختلال تعریف کرد.

 

اختلال درک بدن را می توان به عنوان بیش از حد ارزیابی کردن فرد از نقص جسمی که ندارد یا به حداقل رسانده است ، وسواس در آن را تجربه کرده و این را در افکار خود تجربه کرده و به دلیل اضطراب بیش از حد نسبت به این نقص ، احساس پریشانی کرده است. نتیجه این فکر وسواس ، افراد برای پوشاندن نقصی که فکر می کنند دارند تحت عمل جراحی پلاستیک قرار می گیرند ، این می تواند رفتارهای مختلفی مانند تجربه انزوای اجتماعی را نشان دهد.

 

معیارهای تشخیصی اختلال درک بدن طبق DSM-5

 

سر و کار داشتن با افکار درک یک یا چند نقص یا عذرخواهی در ظاهر خارجی آنها که توسط دیگران قابل مشاهده یا چشم پوشی نیست.

 

· در طی این اختلال ، فرد به دلیل اضطراب های مربوط به ظاهر خود درگیر رفتارهای تکراری (مانند نگاه به آینه ، رنگ آمیزی بیش از حد ، کندن پوست) یا کارهای ذهنی (مقایسه ظاهر خارجی او با دیگران) می شود.

 

· این پیگیری های فکری باعث پریشانی قابل توجه بالینی یا کاهش عملکرد در زمینه های اجتماعی ، مربوط به کار یا سایر زمینه های مهم عملکرد می شود.

 

· این مشغله های فکری با ظاهر را نمی توان با نگرانی در مورد چربی یا وزن بدن در شخصی با علائمی که معیارهای تشخیصی یک اختلال خوردن را دارند ، بهتر توضیح داد.

 

 

 

اگرچه دلایل اختلال تصویر بدن به طور دقیق مشخص نیست ، اما مشخص شده است که عوامل بیولوژیکی ، ژنتیکی و فرهنگی اجتماعی موثر هستند. تأکید شده است که آزمایشات عصب روانشناختی و مسیرهای تصویربرداری از مغز ، و همچنین تصاویر مربوط به صورت ، نواحی جبهه ای جسمی و حفره ای - پس سری که در پردازش اطلاعات عاطفی مثر هستند ، در BDD مثر هستند (12). این واقعیت که این بیماری 4 برابر بیشتر در بستگان درجه یک این بیماران دیده می شود ، وجود دلایل ژنتیکی را تقویت می کند (11). با این اختلال ، که به طور کلی در سنین 18 تا 24 سال مشاهده می شود ، زنان تمرکز خود را بر روی پوست ، باسن ، سینه و پاها دارند ، در حالی که مردان تمرکز بیشتری بر روی قد ، طول آلت تناسلی یا موهای بدن دارند. برخی از مردان از اینکه بدن آنها کوچک یا عضلانی نیست ، دچار اضطراب می شوند. به طور متوسط ​​، افراد مبتلا به BDD 3 تا 8 ساعت در روز به ظاهر خود فکر می کنند. همچنین ، مانند افراد مبتلا به OCD ، افراد مبتلا به BDD خود را مجبور به انجام برخی رفتارها می دانند. شایع ترین رفتارهای اجباری در BDD عبارتند از:

 

-ظاهر آنها را در آینه کنترل کنید

 

با مقایسه ظاهر آنها با افراد دیگر

 

اطمینان از دیگران در مورد ظاهر آنها

 

یا استفاده از استراتژی هایی برای تغییر ظاهر یا استتار اعضای بدن آنها (آرایش ، برنزه شدن ، ورزش ، تغییر لباس و آرایش)

 

در حالی که بسیاری از افراد با تشخیص BDD ساعت ها به بررسی ظاهر خود می پردازند ، برخی سعی می کنند با پرهیز از آینه ها ، سطوح بازتابنده یا نورهای روشن از یادآوری نقص قابل درک خود جلوگیری کنند. شکل ظاهری می تواند بسیاری از جنبه های عملکرد شغلی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده و مختل کند. تقریباً 40 درصد افراد مبتلا به این اختلال در انجام حرفه حرفه ای خود و ادامه زندگی روزمره خود دشوار هستند.

 

تجدید ساختار شناختی بر اصلاح باورها در مورد ظاهر بیماران متمرکز است و به دنبال آن ، هدف آن کاهش اقدامات اجباری و رفتارهای تأمین کننده ایمنی فرد است. در روش درمانی با دارو می توان مهارکننده های جذب مجدد سروتونین را شروع کرد و با توجه به درجه اختلال از داروهای ضد افسردگی استفاده کرد. یکی از نکات مهم در روند درمان ، استفاده ترکیبی از دارو و روان درمانی است. در غیر این صورت ، پیشرفت کار دشواری خواهد بود و ممکن است در مقطعی ناتمام بماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

خانواده خوشبخت به معنای فرزند شادتر است

خانواده خوشبخت به معنای فرزند شادتر است

 

نهاد خانواده یک واحد مهم اجتماعی در همه جوامع است ، بنابراین خانواده بنیان جامعه محسوب می شود. به عبارت دیگر ، خانواده ؛ "شکل مینیاتور جهان است." برای درک جهان ، جوامع ، بررسی خانواده ها کافی است. زیرا خانواده مدرسه ابتدایی افراد است. ارزشهایی مانند عشق ، احترام ، سنت و عرف ابتدا در خانواده کسب می شود و به نسلهای بعدی منتقل می شود.کودکانی که در یک خانواده شاد ، آرام و سالم رشد می کنند روابط سالم تری با دنیای خارج برقرار می کنند.

 

***

 

خوب ، آیا می دانید قدم های یک خانواده شادتر چیست؟

 

مهمترین ویژگی نهاد خانواده این است که دنیایی از روابط عشق محور است. از این نظر ، خانواده مدرسه ای است که افراد را با عشق و عطوفت برای زندگی اجتماعی آماده می کند. برای جامعه از اهمیت حیاتی برخوردار است که افراد در زیر سقف خانواده و در یک محیط آرام زندگی کنند. زیرا آرامش و سعادت خانواده به معنای آرامش و خوشبختی جامعه است. رفتار اعضای خانواده و مراقبت هایی که از خانواده می کنند برای ادامه ساختار خانواده به روشی سالم بسیار مهم است.

 

***

 

یک خانواده سالم با یک رابطه سالم زن و شوهر آغاز می شود.

 

"کودکان آینه مادر و پدر هستند." کودکان معاشرت ، روش های ارتباطی و ارزش های اجتماعی را از خانواده های خود می آموزند. کودکان روش های کنار آمدن با استرس ، مهارت های حل تعارض و چگونگی واکنش به منفی هایی مانند مسدود کردن رفتار را می آموزند که بیشتر براساس واکنش والدین است. به همین دلیل ، مشکلات احتمالی بین همسران و همچنین فرزندان باید با کودک حل شود. زیرا کودکان با مشاهده والدین مهارت های ارتباطی و حل تعارض خود را می آموزند. بنابراین ، خانواده های سالم تعارضات را به فرصت تبدیل می کنند. آنها می توانند در مورد مشکلات علنا ​​بحث کنند.

 

***

 

ارتباط صحیح به معنای خانواده خوشبخت است.

 

اعضای خانواده سالم و خوشحال بهترین دوستان یکدیگر هستند و می توانند در مورد هر چیزی صحبت کنند. این شامل ناامیدی ها ، ترس ها ، شادی ها ، شادی ها ، رویاها است. آنها درمورد احساسات و افکار خود به طور آشکار و واضح به یکدیگر نزدیک می شوند. آنها این احساسات را بدون ترس و تردید ابراز می کنند. اعضای خانواده بدون انتقاد و قضاوت ، به عنوان حامی و گوش دادن به یکدیگر در کنار یکدیگر قرار می گیرند. خانواده سالم همچنین ارتباطات آزاد دارند. آنها وقتی با هر مشکلی یا مشکلی روبرو می شوند رفتار منطقی دارند. ارتباط خوب باید اولین قدم شما باشد تا یک خانواده خوشبخت باشید.

 

***

 

اعضای خانواده با هم تصمیم می گیرند.

 

در خانواده های سالم ، اختیار شخص نیست. هیچ برتری بین جنسیت وجود ندارد. هر یک از اعضای خانواده به صورت جداگانه حق انتخاب دارد. وقتی درباره آینده خانواده تصمیم گیری می شود ، در گوشه و کنار اتاق ، نه با صدای کم ، بلکه در محیطی که هر کس می تواند نظر خود را وقتی خانواده با هم هستند ، و نظرات اعضای خانواده نیز مورد توجه قرار می گیرند. اعضای خانواده از یکدیگر حمایت می کنند. فردی که آزادانه می تواند نظر خود را به اشتراک بگذارد و مورد قبول و تأیید قرار گیرد. فردی شاد و با اعتماد به نفس است. این واقعیت که اعضای خانواده تصمیمات مشترک می گیرند اعضای خانواده را ملزم می کند و به یکدیگر اعتماد دارند. بنابراین حضور یک خانواده شاد و سالم احساس می شود.

 

***

 

اهمیت گذراندن وقت با هم را به خاطر بسپارید.

 

 

خندیدن با هم باعث تقویت روابط خانوادگی می شود. حتی الامکان ، خوردن حداقل یک وعده در روز در کنار هم ، تهیه میز با هم و جمع شدن نیز یکی از بهترین فعالیت هایی است که می توان به صورت خانوادگی انجام داد. گفتگو و خندیدن با هم در هنگام وعده های غذایی از نظر تقویت ارتباط شما در خانواده با سرعت شدید روز بسیار مهم است. در این مرحله ، صرف زمان با کیفیت بسیار مهمتر از صرف وقت زیاد است. اعضای خانواده هم یکدیگر را دوست دارند و هم به او احترام می گذارند. آنها بلافاصله متوجه نشاط و صداقت می شوند. اگر اعضای خانواده توانایی گپ زدن داشته باشند ، هیچ موقعیت پنهانی بین اعضای خانواده وجود ندارد. گپ زدن پیوند بین اعضای خانواده را تقویت می کند. یکی دیگر از مزایای چت این است که نیاز اعضای خانواده به مکالمه و پذیرش در خانواده تأمین می شود تا درگیری های خانگی در دوران نوجوانی کودکان به حداقل برسد.

 

***

 

در روزهای خوب و روزهای بد با یکدیگر باشید.

 

علاوه بر روزهای خوب هر خانواده ، اوقات استرس زا و دشواری نیز وجود دارد. عوامل منفی که در خارج از خانواده ایجاد می شوند نیز بر خانواده تأثیر می گذارند. گاهی این تأثیرات می تواند از برقراری ارتباط سالم و صحیح در خانواده جلوگیری کند. در این شرایط منفی ، حمایت اعضای خانواده از یکدیگر ، صحبت در مورد مشکلات و مطرح نکردن اتهامات فردی با ارائه پیشنهادهای تحلیلی ، احساس استرس اعضای خانواده را کاهش می دهد. با تأمین نیاز برای پذیرش اعضای خانواده یعنی احساس ارزشمند بودن ، روابط خانوادگی را تقویت می کند. درک هرچه بیشتر در زمان استرس منفی   حمایت اعضای خانواده از یکدیگر به شما کمک می کند تا در شرایط سالم و شاد خانوادگی از اوقات سخت عبور کنید. اعضای خانواده با دانستن اینکه در صورت نیاز از آنها حمایت ، انتقاد یا قضاوت نمی شود ، با شدت بیشتری از نظر اجتماعی و عاطفی بر این چالش غلبه خواهند کرد. این برای رشد اجتماعی و عاطفی کودک بسیار مهم است که روابط خانوادگی وی می تواند با احساسات مثبتی که باید در خانواده باشد مانند همبستگی و همکاری بر هر مشکلی غلبه کند.

 

***

 

در نتیجه؛ حل دقیق مشکلات احتمالی در جامعه به کیفیت آموزش در خانواده و توانایی خانواده در انجام وظایف خود به روشی سالم بستگی دارد. به همین دلیل تغییر خانواده برای تغییر جهان کافی خواهد بود. به طور خلاصه ، نهاد خانواده نقشی اساسی در روند ساختن یک جامعه سالم در آینده و در توسعه اجتماعی دارد. روابطی که بر اساس عشق و تعهد به وجود می آیند ، که مهمترین ویژگی های نهاد خانواده هستند ، دنیای محکمی را تشکیل می دهند. اعضای خانواده با پیام هایی که از یکدیگر دریافت می کنند احساس ارزشمندی یا بی ارزشی می کنند. این امر بر خانواده ها ، احساس اعتماد و ناامنی افراد ، موقعیت های روانی - اجتماعی و فرهنگی اجتماعی ، عملکردها و حالات روانی تأثیر می گذارد. بنابراین ، یک خانواده سالم جامعه ای سالم ایجاد می کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

غذا خوردن عاطفی

غذا خوردن احساسی با در دسترس بودن انرژی و مصرف کربوهیدرات پیچیده نامیده می شود.در خوردن احساسی ، افراد در تشخیص مفهوم گرسنگی و سیری مشکل دارند. در تحقیقی که روی نوجوانان انجام شد ، مشخص شد که حمایت پایین مادر و کنترل زیاد با خوردن احساسی ارتباط دارد. حمایت و دلبستگی کمتر به فرزندان و مشکلات عاطفی در خانواده ، افراد را به سمت انتخاب غذای ناسالم سوق می دهد.

 

  1.  ما همیشه تمایل به صرف غذا نداریم تا گرسنگی جسمی را برطرف کنیم. بسیاری از ما همچنین برای راحتی ، تسکین استرس یا پاداش دادن به خود به غذا روی می آوریم.

 

  1.  می توانید در حین احساس به یک لیوان بستنی دست پیدا کنید ، اگر حوصله و تنهایی دارید یک پیتزا سفارش دهید یا بعد از یک روز کاری پر استرس ، دور خود را رانندگی کنید. تغذیه عاطفی از غذا برای احساس بهتر استفاده می کند - برای رفع نیازهای عاطفی و نه معده شما. متأسفانه ، خوردن عاطفی مشکلات عاطفی است. بعداً ، نه تنها مسئله اصلی احساسی باقی خواهد ماند ، بلکه در مورد حالت پرخوری نیز احساس گناه خواهید کرد.

 

  1. تغییر سطح کورتیزول در پاسخ به استرس ، که می تواند یک چرخه غذایی احساسی ایجاد کند ، منجر به ولع مصرف می شود. کسانی که دارای سطح استرس مزمن و واکنش کورتیزول پایین نسبت به فشار روانی حاد هستند ، نسبت به زنانی که سطح استرس مزمن کمی دارند ، نسبت به قهوه ای شکلاتی پس از هر دو شرایط کنترل و استرس ، کالری بیشتری مصرف می کنند. سطح بالای کورتیزول ، همراه با سطح انسولین بالا ، ممکن است عامل غذا خوردن ناشی از استرس باشد ، زیرا تحقیقات نشان می دهد که واکنش زیاد کورتیزول با هیپرفاژی ، اشتهای غیر طبیعی افزایش یافته برای غذا در هنگام استرس در ارتباط است. در پاسخ به یک عامل استرس زا بیشتر در معرض پرخونی هستند ، زیرا اشتها را افزایش می دهد.

 

 

1) کنترل عاطفی انتخاب غذا ،

 

 (2 سرکوب عاطفی مصرف غذا ،

 

(3 اختلال در کنترل های تغذیه ای شناختی ،

 

(4 غذا خوردن برای تنظیم احساسات و تعدیل احساسات.

 

 (5 اینها به زیر گروههای زیر تقسیم می شوند: کنار آمدن ، افزایش پاداش ، انگیزه اجتماعی و تناسب اندام. بنابراین ، درک بهتری از تغذیه عاطفی شخصی در اختیار فرد قرار می گیرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید رستم زاده