دندانپزشکی و بازاریابی آن

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودکان» ثبت شده است

رشد زبان و گفتار در نوزادان

 

برقراری ارتباط با تولد آغاز می شود. نوزادان از لحظه تولد با صداهایی که هنگام خوشحالی یا بیقراری از خود بیرون می آورند مانند گریه در هنگام گرسنگی ارتباط برقرار می کنند. این صداها صداهای رفلکس هستند و نوزادان با حرکات تکراری که برای خنداندن کودک ایجاد می کنیم واکنش پذیر می شوند.

 

بازی هایی که ما برای خنداندن بچه ها می گیریم نوبت گرفتن را به بچه ها یاد می دهد ، این یکی از مهارت های قبل از گفتار است. مهارت اساسی دیگر برقراری تماس چشمی است. نوزادان عاشق نگاه کردن به چهره هستند و وقتی به ما نگاه می کنند ، می دانیم که آنها می خواهند ارتباط برقرار کنند.

 

انتظار می رود یک کودک 6 ماهه صداهای زمزمه ای ایجاد کند. این دوره ای است که در آن نوزادان صداهایی مانند "ba ba ba" و "da da da" را ایجاد می کنند که با حرکات لب ، زبان و حنجره یکی پس از دیگری تولید می شوند. هنگامی که نوزادان شروع به نشستن می کنند ، شکم معنایی پیدا می کند و صداهایی برای برقراری ارتباط ایجاد می کند ، مانند درخواست یک اسباب بازی که اصطلاحاً هجی آن اجتماعی است. اگر هجی کردن اجتماعی در نوزادان به تأخیر بیفتد ، ممکن است تأخیر در گفتار ایجاد شود.

 

دوره 9 ماهه نوزادان ، دوره بچه گری است و والدین آنها می گویند: "او دهان بزرگی دارد و صحبت خواهد کرد." آنها سیگنال می دهند ، بازوهای خود را بالا می آورند و تمایل خود را برای آمدن به دامان با ترکیب صدا و حرکات برای برقراری ارتباط ابراز می کنند. اگر یک کودک 9 ماهه شکم ندارد یا این کار را بیشتر با واکه انجام می دهد ، اگر استفاده از حروف بی صدا کم باشد تأخیر گفتار مشاهده می شود.

 

یک کودک 12 ماهه باید از "مادر ، پدر" یا دو یا سه کلمه هجا تقلید کند. باید چند کلمه بگوید ، اگرچه مشخص نیست. دستورالعملهای یک مرحله ای را دنبال می کند ، به عنوان مثال ، وقتی والدین می گوید "توپ را بده" ، انتظار داریم او این کار را بفهمد و انجام دهد. انتظار می رود که آنها بتوانند از اشاره و اشاره استفاده کنند.

 

در نوزادان 13-15 ماهه ممکن است گفتار توسط غریبه ها قابل درک نباشد ، اما آنها حداقل 20 کلمه دارند. کودک 5-10 مورد از اشیا را می پرسد و به آنها اشاره می کند. در 20 ماهگی ، 50٪ از صحبت های آنها توسط غریبه ها قابل درک است.

 

ما انتظار داریم که یک کودک دو ساله حداقل 50 کلمه یا بیشتر داشته باشد. و ما انتظار داریم که او یک جمله دو کلمه ای "آب مادر" بسازد. باید از دستورالعمل های ساده پیروی کنید. تصاویر موجود در کتاب را که هنگام پرسیدن خوانده شده نشان می دهد و باید بتواند اعضای بدن را هنگام پرسیدن نشان دهد.

 

در سن 2.5 سالگی ، 400 کلمه واژگان ، عبارات دو یا سه کلمه ای و 75٪ صحبت های او باید توسط خارجی ها درک شود.

 

انتظار می رود کودک 3 ساله جمله های 3-5 کلمه ای تشکیل دهد ، زمان گذشته را بگوید و وقتی از او در مورد سن یا جنسیتش سوال می شود ، بداند. هنگامی که او 3-4 ساله است ، باید بتواند به سوالات ساده 5W1K از جمله چه کسی ، چه چیزی ، در کجا ، چرا ، در سطح روایت یک داستان پاسخ دهد. گفتار او همچنین باید برای غریبه ها قابل درک باشد.

 

مهارت های زبانی و گفتاری در کودکان ماه به ماه به تدریج رشد می کند. این پیشرفت ممکن است برای هر کودک متفاوت باشد ، اما مراقبان از اهمیت مهمی در رشد زبان کودک برخوردار هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

بیماری گردن منحنی در نوزادان

 

اگرچه ممکن است کج بودن سر کودک یا مشکل در چرخاندن گردن برای کودک شما بسیار آزار دهنده باشد ، اما اکثر نوزادان دردی از تورتیکولیس احساس نمی کنند و اغلب با تغییر موضع ساده یا تمرینات کششی که در خانه انجام می شود ، مشکل بهتر می شود.

 

علل بیماری گردن منحنی چیست؟

 

بیماری منحنی گردن ، بدون توجه به پسر یا دختر بودن ، در نوزادان بسیار شایع است. این معمولاً در هنگام زایمان یا در 3 ماه اول پس از تولد اتفاق می افتد.

 

دلایل بیماری کج گردن را نمی توان به یک نتیجه مشخص متصل کرد. با این حال ، اگر جنین در رحم گیر کرده باشد ، در وضعیت غیرمعمولی قرار داشته باشد ، مثلاً در ناحیه بریدگی ران ران کودک به کانال زایمان قرار داشته باشد ، یا اگر از پنس یا دستگاه های خلا برای زایمان نوزاد در حین زایمان استفاده شده باشد ، ممکن است کودک احتمال ابتلا به تورتیکولیس بیشتر است.

 

اینها به عضله استرنوکلئیدوماستوئید کودک فشار می آورند. این عضله بزرگ رشته ای مانند در دو طرف گردن از پشت گوش ها تا استخوان یقه قرار دارد. فشار اضافی به یک طرف این عضله می تواند آن را سفت کند و گردن کودک را با مشکل روبرو کند.

 

برخی از نوزادان مبتلا به تورتیکولیس ممکن است دچار دیسپلازی مفصل ران نیز باشند ، وضعیت دیگری که ناشی از موقعیت غیرمعمول در رحم یا زایمان دشوار است.

 

علائم بیماری گردن منحنی چیست؟

 

بچه های مبتلا به تورتیکولیس مانند بچه های دیگر رفتار می کنند به جز فعالیت هایی که شامل چرخش است. با این حال ، ممکن است کودک مبتلا به تورتیکولیس سر خود را به یک جهت متمایل کند ، ترجیح دهد به جای اینکه با چشم اطرافش را دنبال کند ، از روی یک شانه خود نگاه کند ، در هنگام شیردهی فقط یک پستان را ترجیح دهد یا هنگام تلاش برای چرخش به سمت شما ، سر خود را کاملاً برنگرداند.

 

برخی از نوزادان مبتلا به تورتیکولیس ممکن است به پلاژیوسفالی موضعی یا یک توده کوچک در گردن مبتلا شوند که به نظر می رسد گره عضله ای متشنج است زیرا همیشه در یک جهت گسترش می یابند. این مشکلات با بهبود تورتیکولیس از بین می روند.

 

درمان بیماری گردن منحنی چگونه است؟

 

به نوزادان مبتلا به تورتیکولیس اغلب تمرینات کششی گردن آموزش داده می شود تا در خانه توسط پزشک تمرین شود. در برخی موارد ممکن است توصیه شود که یک نوزاد را برای درمان شدیدتر نزد یک فیزیوتراپیست ببرید. با شروع درمان ، پزشک ممکن است هر 2-4 هفته یکبار کودک شما را بررسی کند تا ببیند آیا تورتیکولیس بهبود یافته است یا خیر.

 

بیشتر نوزادان مبتلا به تورتیکولیس با تغییر وضعیت و تمرینات کششی بهبود می یابند. ممکن است به طور کامل 6 ماه طول بکشد و در بعضی موارد یک سال یا بیشتر. در مواردی که با ورزش نمی توان به بهبودی دست یافت ، ممکن است نیاز به جراحی شل سازی عضلات باشد. می توانید اطلاعات دقیق در مورد وضعیت کودک خود را از یک جراح اطفال دریافت کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

روند آماده سازی کودک برای مدرسه

روند آماده سازی کودک برای مدرسه

 

 

 

مدرسه موسسه ای است که انتظار می رود کودکان با کسب دانش در روند آموزش ، سازگاری و مهارت های اجتماعی خود را گسترش دهند. این موسسه ، جایی که کودکان در آن دانش کسب می کنند و اولین روابط اجتماعی خود را برای آینده در زندگی خود برقرار می کنند و از اهمیت زیادی برخوردار است. در طول دوره آمادگی کودک برای مدرسه ، اینکه آیا کودک صلاحیت های لازم برای مدرسه را دارد ، باید به دقت کنترل شود و برای بهبود صلاحیت های او ، باید از کودک حمایت شود.

 

اولین دوره شروع مدرسه یکی از چالش برانگیزترین اوقات برای والدین است. حتی دوره مهد کودک ، که برای کودکان بسیار لذت بخش است ، برای اولین دوره تنظیم می تواند دردناک باشد. برخی از دشواری هایی که خانواده ها در این روند تجربه کرده اند ، می تواند کودکانی باشد که نمی خواهند به مدرسه بروند ، از مدرسه می ترسند ، با نزدیک شدن به زمان مدرسه عصبانی می شوند ، گریه می کنند یا بیمار هستند (معده درد و ...).

 

در این دوره ، توانایی درک درست مدرسه از ذهن کودک و مدیریت صحیح اضطراب جدایی از جمله عواملی است که سازگاری کودک را با روند مدرسه تسهیل می کند. برای کودک ، مدرسه یک مفهوم ناآشنا است و اولین برداشت از این مفهوم به راحتی می تواند با شنیدن آنچه از محیط پیرامون خود می شنوند ، نادرست باشد. کودک از دوستان بزرگتر خود خواهد شنید: "من از رفتن به مدرسه خسته شده ام ، این یک مکان بسیار کسل کننده است." به راحتی می تواند این جملات را به جملاتی تبدیل کند که تحت تأثیر چنین جملاتی قرار می گیرند. برای جلوگیری از این شکل گیری اشتباه ، کودک باید قبل از شروع مدرسه به مفهوم مدرسه عادت کند ، باید توضیح داد که مدرسه چگونه است و در آنجا چه خواهد کرد ، و کودک باید در آماده سازی قرار گیرد ساخته شده

 

یکی از مهمترین دلایلی که این روند را دشوار می کند ترس از جدایی از مادر (سرپرست) محل زندگی کودک است. بنابراین ، دلیل این اضطراب در کودکان چه می تواند باشد؟ تا زمانی که کودک مدرسه را شروع کرد ، او را با مادر در یک محیط کاملاً امن در خانه گذراند. اگرچه ورود به محیط جدیدی که نمی دانند به طور کلی برای کودکان یک تجربه آزار دهنده است ، اما جدا شدن از مادر در دوران مدرسه ممکن است احساس اضطراب شدیدتری در آنها ایجاد کند. تا زمانی که کودک به یک معلم و دوستان جدید عادت کند ، اولین واکنشهایی که در طی این روند نشان می دهد ، باید طبیعی تلقی شود ، درست مثل روند سازگاری که همه ما طی می کنیم تا زمانی که به یک محیط جدید عادت کنند. در حالی که بعضی از کودکان ممکن است در روز اول از ترس گریه کنند ، بعضی از کودکان ممکن است پس از آن با تاخیر واکنش نشان دهند ، حتی اگر روز اول را راحت بگذرانند. در هفته های اول ، کودک ، چه کسی ، به چه کسی و میزان واکنش کودک باید کنترل شود. برای خانواده و مدرسه مهم است که در روند عادت دادن کودک به مدرسه ، معلمان و دوستان جدید خود با هم همکاری کنند. در این روند نباید فراموش کرد که ترس از مدرسه در واقع اضطراب جدایی از مادر بدون اجبار کودک است و نباید کودک را در محیط جدید با افرادی که برای اولین بار ملاقات می کند تنها گذاشت. مادر باید به تدریج با عادت کودک به مدرسه ، از وقت گذراندن با او در مدرسه بکاهد. مادر باید اضطراب های خود را از ترس کودک جدا کند و وقتی کودک احساس آمادگی کرد او را ترک کند.

 

در پایان ، نباید فراموش کرد که عدم درک ترس و احساس کودک در روند عادت به مدرسه و به اشتراک گذاشتن تجربیات وی ، این روند را برای خانواده و کودک راحت تر و مثبت تر می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

تجار موفق

وقتی به افراد موفق و شناخته شده امروز نگاه می کنیم ، اساساً می بینند که آنها صبور هستند و به تلاش ادامه می دهند. یک کسبه 2-3 بار در زندگی خود ورشکست می شود ، اما تسلیم نمی شود. او دوباره بلند می شود ، روشی متفاوت از روش قبلی را امتحان می کند و منتظر نتیجه می ماند. بسیاری از ما ورشکستگی را پشت سر گذاشته ایم و حتی در مرحله تفکر در مورد انجام یک تجارت خطرناک امتناع می کنیم.

بنابراین چه تفاوتی بین افرادی که ریسک می کنند و موفق می شوند و افرادی که از بدست آوردن شغل می ترسند وجود دارد؟ درک ریسک چگونه شکل می گیرد؟ شجاعت از کجا ناشی می شود؟

وقتی به زندگی افراد موفق نگاه می کنیم ، می بینیم که آنها دارای یک شخصیت قوی با اعتماد به نفس بالا هستند ، مسئولیت تصمیمات خود را می پذیرند ، شکست ها را اولین قدم برای یک شروع جدید می دانند ، نه به عنوان یک پایان ، با روحیه رهبر ، خلاقیت ، و دانستن یادگیری از اشتباهات آنها ، و همانطور که می توانید تصور کنید ، برخی از این ویژگی ها تربیت کودک است ، برخی از آنها مربوط به سبک و روحیه او است.

 

مزاج قرعه کشی است. بستگی به این دارد که از افرادی که رابطه خون درجه یک خود دارند ، به ویژه مادر و پدر ، چه هدایایی دریافت می کنیم. ما نمی توانیم کاری با آن انجام دهیم. با این حال ، حتی اگر مزاج نیز مناسب باشد ، به دست آوردن فردی که در زندگی تجاری بدون سبک تربیتی مناسب و حداقل محیط مناسب موفق باشد ، بسیار دشوار است.

 

من قبلاً بارها گفته ام که ​​زندگی بر اساس آزمون و خطا است. ما به عنوان یک انسان با یک کنجکاوی طبیعی برای بقا مواجه هستیم. کنجکاوی مستلزم تجربه ، اشتباه و تلاش است. هنگامی که کودکان 2-3 ساله می شوند ، سوالات بی پایان را شروع می کنند. از آنجا که او می خواهد بداند ، می خواهد بفهمد ، می خواهد بداند آیا می تواند در آینده با اطلاعاتی که در قبال سوالی که از او می گیرد ، از آن در یک نقطه مفید استفاده کند. یا گاهی اوقات حتی سوال نمی کند ، سعی می کند خودش را کشف کند. کودکی که حس اکتشاف و کنجکاوی او پشتیبانی یا تحقیر نشده باشد احساس گناه می کند و کنجکاوی خود را از دست می دهد. فردی که کنجکاوی خود را از دست می دهد انگیزه ای برای یادگیری نخواهد داشت. ناپدید می شود ، از بین می رود.

 

یکی از مهمترین عوامل موفقیت ، تلاش بدون داشتن دلهره است. برای این امر ، خانواده ها باید به فرزندان خود فرصت دهند تا امتحان کنند. بدون گفتن "اوه ، تو سقوط می کنی ، آن را می شکنی ، تو مرا متوقف می کنی ، من به سرعت از آن مراقبت می کنم". همچنین مهم است که از هر تلاش موفق یا ناموفق قدردانی شود. علاوه بر این ، از جمله وظایف خانواده است که کودک را ترغیب به تلاش مجدد در هنگام تلاش برای تسلیم خود کند. این نیز یکی از راه های افزایش اعتماد به نفس است که برای یک زندگی موفق ضروری است.

 

البته هر تلاشی نتیجه ای نخواهد داشت. گاهی ممکن است لازم باشد به روش های مختلف تلاش کنید و گاهی به مسیری کاملاً متفاوت روی بیاورید ... کودک باید یاد بگیرد که با احساس ناکامی و همچنین لذت بردن از موفقیت کنار بیاید. بنابراین حتی اگر شکست هم خورد ، کاری برای او انجام ندهید تا ناراحت نشود. بگذارید با این احساس روبرو شود. به او کمک کنید تا موفق شود اما در عوض این کار را نکنید.

 

صبر نیز عامل بسیار مهمی است. این توانایی صبر برای صبر ، به تأخیر انداختن درخواست ها است. این توانایی کنار آمدن با استرس ناشی از موقعیتی است که فرد را آزار می دهد. در کودکی که هر آرزویش فوراً برآورده می شود ، حوصله ای نیست. به همین ترتیب ، اگر والدین دائما همان کاری را انجام دهند که کودک باید انجام دهد ، صبر ایجاد نمی شود.

 

یکی از مواردی که من همیشه می گویم ارائه گزینه های متناسب با سن فرزندتان است ، بگذارید او نظرات خود را بیان کند و مسئولیت آنها را به عهده بگیرد. برای افکار و انتخاب های آنها ارزش قائل شوید. اگر به جای فرزند خود دائماً تصمیم بگیرید ، چیزی را برای تفکر یا وزن کردن در اختیار او نمی گذارید. وقتی یک تاجر موفق اشتباه می کند ، می داند که این انتخاب خودش است و مسئولیت نتایج را به عهده می گیرد. به این ترتیب ، راه های جدیدی را امتحان می کند بدون اینکه دوباره دچار همان اشتباهات شود. با این حال ، فردی که سازوکار تصمیم گیری او کارایی نداشته است ، افکار دیگران را عملی می کند و دیگران را سرزنش می کند درصورتی که نتایج مطلوبی نیست.

اما سوال واقعی این است: آیا والدین می توانند آنقدر شجاع و صبور باشند که همه این کارها را انجام دهند؟ این نکته به شما ختم می شود. اگر آنچه را که در بالا نوشته شده است به کار ببرید ، حتی اگر برای مزاج کودک مناسب نباشد ، می توانید افرادی را پرورش دهید که به اندازه کافی موفق هستند و از زندگی لذت می برند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده