دندانپزشکی و بازاریابی آن

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روانشناسی» ثبت شده است

5 نکته مهم که باید در ایجاد مهارتهای قانع کردن دیگران مورد توجه قرار گیرند

5 نکته مهم که باید در ایجاد مهارتهای قانع کردن دیگران مورد توجه قرار گیرند

 

شخص خود را به خوبی بشناسید!

 

دانستن اینکه به چه کسی و چگونه باید نزدیک شد اولین قدم در قانع کردن دیگران است. اگر همان زبان مقابل خود را بلد نیستید ، آنها را به خوبی نمی شناسید یا ارزش های آنها را نمی دانید ، یک قدم عقب می روید. اگر مصاحبه شما از قبل تعیین شده است تا عقب نمانید ، مفید است که درباره این شخص تحقیق کنید. اگر کسی باشد که به تازگی او را ملاقات کرده اید ، مهارت مشاهده شما در این مرحله بازی می کند. هنگام صحبت ، به واکنشهای شخص مقابل ، ظاهر او ، کلماتی که استفاده می کند توجه کنید. عکس العمل های وی نسبت به جملات شما به تعیین نقشه راه شما کمک می کند. تمام این جزئیات به شما سرنخ های زیادی در مورد شخص یا افرادی که می خواهید آنها را متقاعد کنید ، می دهد.

 

 

 

ایده خود را داشته باشید! اول مطمئن باشید!

 

 

اعتماد به نفس در مورد ایده ای که از آن دفاع می کنید در نگرش ، زبان بدن و کلمات شما نیز منعکس خواهد شد. ایده ، محصول یا خدمتی را که می فروشید ، ابتدا باید متقاعد شوید. در همان زمان ، متوجه خواهید شد که کدام ویژگی یا کیفیت در روند قانع کردن دیگران موثر است. در این مرحله به اشتراک گذاشتن صادقانه مزایا و معایب ایده خود مفید خواهد بود. بیان نه تنها نقاط قوت بلکه محدودیت ها نشانگر میزان اعتماد شما به نظر شما است. با وجود تمام محدودیت ها ، شما هنوز پیام سودآور و مفید را می دهید. این عامل مهمی در قانع کردن دیگران است.

 

 

 

از وقت خود به خوبی استفاده کنید!

 

 

به یاد داشته باشید ، هنگامی که می خواهید متقاعد کنید ، فقط از وقت خود استفاده نمی کنید. به همین ترتیب ، شما وقت شخص دیگری را هدر می دهید. بنابراین سعی کنید بدون طولانی شدن زمان در کوتاه ترین راه به نتیجه برسید. به جای اینکه این فرآیند را به عنوان مونولوگ محل صحبت خود تلقی کنید ، گفتگویی را ایجاد کنید که شامل شخص مقابل شما باشد و با س theالات صحیح در روند کار شرکت کند. به این ترتیب شما فقط با گوش دادن در این فرآیند از قرار گرفتن در موقعیت منفعل شخص مقابل جلوگیری خواهید کرد و از زمان به خوبی استفاده خواهید کرد.

 

 

 

کلاهبرداری نکنید ، باز و شفاف باشید!

همیشه هنگام ارائه نظر خود و تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل ، استفاده از زبان صریح مثر نیست. این می تواند باعث شود فرد از حرف زدن قطع شود و خسته شود. ممکن است او فکر کند که با گفتن چیزی سعی دارید او را گیج کنید. همچنین به یاد داشته باشید که زمان محدودی دارید. همه اینها مانع رسیدن شما به نتیجه مطلوب می شود. پس تا حد ممکن واضح و دقیق باشید. به جای گفتن تاریخچه تجارت ، مقدمه کوتاهی ارائه دهید و آنچه را که می خواهید بگویید به وضوح بیان کنید.

 

 

 

به زبان بدن و بینایی خارجی خود توجه کنید!

دیدگاه های ما در مورد یک شخص از لحظه ای که برای اولین بار آنها را می بینیم شکل می گیرد. ما بر اساس اولین برداشت در مورد آن شخص استنباط می کنیم. همه اینها از ظاهر ظاهری شروع می شود. بنابراین توجه ویژه به ظاهر ، مراقبت شخصی و نظافت ضروری است. اگر موضعی شلخته ، نامرتب ، بی احتیاط و شلخته داشته باشید ، متقاعد کردن طرف مقابل دشوار خواهد بود. خودتان فکر کنید ، از بین دو نفری که می خواهند شما را در مورد موضوعی متقاعد کنند ، آیا شخص بدحجاب ، نامرتب یا شخصی را که از ظاهر و مراقبت شخصی خود مراقبت می کند ، انتخاب می کنید؟ ظاهر به اندازه کلمات در روند قانع کردن دیگران موثر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

چگونه می توانیم راه حل گرا باشیم؟

ما در طول زندگی خود انتخاب می کنیم: انتخاب همسر ، انتخاب شغل ، انتخاب خانه ، انتخاب دوست ... بیشتر اوقات ، ما فقط تصمیم می گیریم ، بدون توجه به آنچه در پایان این انتخاب ها مواجه خواهیم شد. به حدی که گاهی اوقات والدین یا شخص دیگری به جای خود ما ، برخی از انتخاب های ما را انجام می دهند ، زیرا از این طریق مسئولیت کمتری را بر عهده می گیریم. در حالی که زندگی ما با انتخاب هایی که انجام می دهیم هدایت می شود ، ابتدا باید تصمیم بگیریم که آیا افکار ما راه حل محور خواهد بود یا مسئله مدار.

 

ما باید جلو برویم ، سعی کنیم بفهمیم افکار ما در کدام جهت فعال ترند. چگونه ابتدا نسبت به یک موقعیت یا رویداد واکنش نشان می دهیم؟ ماندن در حلقه دلایل مانع تصمیم گیری صحیح می شود. نمی دانم آیا شما فقط یک اقدام اتهامی یا سازنده انجام می دهید؟ سرزنش مداوم خود ، توانایی یافتن راه حل را ضعیف می کند. سپس ، اکنون شما باید تصمیم بگیرید که در این شرایط چه کاری باید انجام دهم. گذشته به پایان رسیده است ، آینده هنوز مشخص نیست. پس باید سعی کنید در لحظه بمانید و اقدام کنید. احساسات "ابدیت" و "تداوم" که نیازهای اساسی روح انسان هستند ، با زندگی در لحظه برآورده می شوند. روح انسان نمی خواهد نه با پایان گذشته و نه با نگرانی های آینده محدود شود. بنابراین ، "هر کاری که اکنون انجام دهم آیا قدم درستی برمی دارم؟" با تمرکز بر س Aال می توان راه حلی یافت.

 

زندگی با انتخاب های ما هدایت می شود. با این وجود مشکلی وجود دارد که در بیشتر مواقع نمی توانیم با مسئولیت هایی که انتخاب هایمان برای ما به همراه دارند روبرو شویم. به همین دلیل ما مسئولیت ها / مشکلات را رد می کنیم ، یا بی پروا رفتار می کنیم یا آنها را به شخص دیگری منتقل می کنیم ، این کار را نمی کنیم. با این حال ، حتی اگر برخی از تصمیمات خود را به زور گرفته باشیم ، حتی اگر آنها را با خواست بزرگان خود گرفته باشیم ، آن انتخاب را انجام داده ایم. ما همچنین باید برای مشکلات یا وظایفی که به همراه خواهد داشت آماده باشیم. اگر بتوانیم انتظارات خود را بر این اساس شکل دهیم ، می فهمیم که قویتر هستیم. به عنوان مثال ، در حالی که کسی را خیلی دوست داریم و او را وارد زندگی خود می کنیم ، باید بتوانیم فکر کنیم که ممکن است روزی توسط آن شخص آسیب ببینیم. ما باید گزینه هایی برای آنچه ممکن است در پایان انتخاب های ما اتفاق بیفتد داشته باشیم. بنابراین ، وقتی با مشکلی روبرو می شویم راحت تر و راه حل گرا عمل خواهیم کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

آیا وسواس واقعی می شوند؟

آیا وسواس واقعی می شوند؟

 

 

 

یکی از رایج ترین نگرانی ها در افراد مبتلا به OCD تبدیل افکار وسواسی آنها به واقعیت است. آنها نگرانند که افکارشان عملی شود و ناگهان به عمل تبدیل شود. اگر آنها اقدامی انجام می دادند ، زندان ها مملو از افراد مبتلا به OCD می شود که به افکار خود تسلیم شده اند. این یک واقعیت است که تعداد بسیار کمی از افراد مبتلا به OCD غیرقانونی عمل کرده یا وسواس خود را به عملی تبدیل کرده اند. بر اساس تجربه بالینی ما ، ما معتقدیم که افراد مبتلا به OCD کمتر از جمعیت عمومی مرتکب جرم می شوند

 

مقالات زیادی در مورد اینکه چرا افراد مبتلا به OCD نمی توانند وسواس خود را به عمل تبدیل کنند وجود دارد. اول از همه ، دلبستگی ها اضطراب و پریشانی قابل توجهی ایجاد می کنند و به هیچ وجه برای شخص رضایت بخش نیستند. اینها مانند افکار شکل گرفته قبل یا بعد از رفتار خشونت آمیز و توهین آمیز نیستند.

 

دوم ، انجام رفتارهای خشونت آمیز یا توهین آمیز به سادگی داشتن اندیشه درباره این رفتارها نیست. شما ممکن است افکار دافعه ناخواسته ای داشته باشید که شامل سو استفاده از کودک باشد ، اما برای اینکه به اندازه کافی از ارتکاب چنین جنایتی جلوگیری نشود ، باید تمایل داشته باشید که اصرارهای جنسی خود را مهمتر از حفظ بی گناهی کودک زشت بدانید.

 

تجربه ما با افراد مبتلا به OCD نشان می دهد که سر آنها دائماً درگیر یافتن راه هایی برای آسیب رساندن به دیگران نیست ، اما ذهن آنها دائماً درگیر حفاظت از ایمنی ، سلامتی و خوشبختی دیگران است. بنابراین ، عملکردی که وسواس پیش بینی می کند مستلزم نقض ویژگی های شخصیتی ، ارزش های اخلاقی و معیارهای ایده آلی است که به راحتی تغییر نمی کنند ، اتفاقی که به خودی خود نخواهد افتاد.

 

بیشتر وسواس افرادی که مبتلا به OCD تشخیص داده می شوند ، واقعیت ندارند. نگرانی های موجود فقط کیفیت پایین زندگی را به افراد می دهد. با خدمات روان درمانی می توان از اضطراب های موجود خلاص شد و استانداردهای جدید زندگی را به فرد ارائه داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

دیدگاه نادرست درباره تراپی

دیدگاه نادرست درباره تراپی

 

 

" تراپی یعنی من ضعیف هستم!"

 

یکی از بزرگترین موانع افرادی که در مواقع سخت تحت تراپی قرار می گیرند ، همین الگوی فکری است. این تفکر و همچنین تمایز دقیق بین افراد ضعیف و قوی. این شامل الگوهای غیرواقعی در مورد این دو نوع افراد و ویژگی های آنهاست: "افراد قوی همیشه قوی هستند ، هرگز مشکلی ندارند ، آنها مشکلات خود را به تنهایی حل می کنند ، حتی اگر زندگی کنند ، همیشه خودکفا هستند ، هرگز ناراضی نیستند .. "

 

وقتی کل زندگی را در نظر می گیریم ، این قضاوت ها واقع بینانه به نظر نمی رسند ، مگر نه؟

 

اغلب در زندگی ، ما با چالش های جدیدی روبرو می شویم که باید با آنها کنار بیاییم. ممکن است ما به تنهایی با برخی از این چالش ها سر و کار داشته باشیم ، اما ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که حمایت برای برخی اجتناب ناپذیر باشد. استرس ، افسردگی ، اضطراب ، تجربیات آسیب زا ، مشکلات بین فردی ، فرآیندهای انتقال و سازگاری و بسیاری از مشکلات دیگر می توانند ظرفیت مقابله را تحت فشار قرار دهند. دریافت حمایت روانشناختی در چنین دوره هایی به ما کمک می کند تا قدرت قدیمی خود را بازیابیم. این به ما امکان می دهد تا دیدگاه های جدید و متفاوتی به دست آوریم ، مکانیسم های مقابله ای م effectiveثر را بیاموزیم ، خود را همانطور که در یک محیط تراپیی هستیم که بدون قید و شرط پذیرفته می شویم و در جهتی که می خواهیم تغییر دهیم ، بپذیریم.

 

با این حال ، در حالی که سعی می کنیم به خود ، به محیط خود ثابت کنیم که ضعیف نیستیم (!) برای دریافت تراپی ؛ تلاش برای غلبه بر مشکلی که ما می توانیم با دریافت تنها پشتیبانی به راحتی از پس آن برآییم می تواند بیشتر ما را فرسوده کند.

 

"من یک بار نزد روانشناس رفتم ، فایده ای نداشت!"

 

اول از همه ، مراجعه به روانشناس و معالجه یکسان نیست. روان تراپیی به این معناست که تراپیگر جلسات خود را بر اساس مبانی نظری با گذراندن مراحل مختلف آموزشی قرار می دهد. این مجموعه ای از روش ها است که هدف آن ایجاد تغییرات دائمی در فرد و نیاز به همکاری مشتری و تراپیگر برای انجام این روند است.

 

وقتی برخی از افراد به روانشناس مراجعه می کنند ، ممکن است مایل باشند مشکلات خود را توضیح دهند و بلافاصله یک پیشنهاد راه حل بشنوند. اگرچه این درخواست قابل درک است اما در مدت زمان کوتاهی فرد را ناامید می کند زیرا مناسب و کاربردی نیست. اگر قرار باشد روند تراپی آغاز شود ، چند جلسه اول می تواند توسط تراپیگر بگذرد و تلاش می کند مشتری را بشناسد و مشکل را درک کند. بنابراین انتظار برای تغییرات دائمی پس از جلسات اول انتظار واقع بینانه ای نخواهد بود.

 

اگر تنها جهانی باشد که بلافاصله همه مشکلات حل شود! با این حال ، تراپی یک فرآیند است و این فرایند شامل صبر ، تلاش و زمان برای سالم بودن است. به جای تمرکز بر سرعت سریع ، تمرکز بر این که چگونه می توانیم از تراپیی برای یک فرد شادتر و راهی که می خواهیم زندگی کنیم بهره مند خواهیم بود.

 

 

"بگذارید نزد روانشناس بروم و مرا راهنمایی کنم!"

 

این یکی از انتظارات غیرواقعی افراد از روانشناس / تراپیگر است. واقع بینانه نیست زیرا هدف از تراپی این است که تراپیگر به شما مشاوره دهد. این یک راهنمای مستقیم در مورد تصمیمات ، انتخاب ها و زندگی شما نیست.

 

وقتی این انتظار برآورده نشود ، می تواند احساس ناامیدی و عصبانیت را در مراجعه کنندگان نشان دهد. و حتی ممکن است باعث شود مشتری فکر خود را که موثر نیست ، ادامه دهد. اما ارائه اطلاعات زیر مفید است. ذهن هیچ کس از کسی برتر نیست. از این نظر ، هیچ کس نمی تواند به کسی مشاوره دهد ، حتی اگر یک متخصص باشد. به غیر از این ، هیچ روش صحیحی برای مقابله با زندگی ، روابط ، انتخاب ها و غیره وجود ندارد. وقتی از اینجا نگاه کنیم ، فهمیده می شود که توصیه و مشاوره مناسب نخواهد بود.

 

مشتری در مورد زندگی و انتخاب خود تصمیم می گیرد و آنها می توانند این تصمیم را با تراپیگر در میان بگذارند و تصمیم را ارزیابی کنند. یا اینکه قبل از تصمیم گیری می توانند موافقان و مخالفان تصمیمات را با هم در نظر بگیرند. اینها متفاوت از توصیه دادن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

مدیریت استرس در مواقع بحران

 

مدیریت استرس در مواقع بحران

 

بعضی اوقات همه ما آنچه را به عنوان یک بحران یا یک وضعیت اضطراری توصیف می کنیم ، می گذرانیم. این شامل مشکلاتی است که ما در زندگی شخصی خود تجربه می کنیم. به عنوان مثال ، اسباب کشی ، طلاق ، بیماری ، تغییر شغل ، مرگ. ما می توانیم تحت تأثیر رویدادهای اجتماعی و همچنین زندگی شخصی خود قرار بگیریم. حوادث ، اخبار فاجعه ، نوسانات اقتصادی ، تحولات سیاسی و برنامه ویروس کرونا به عنوان آخرین نمونه ای که تجربه کرده ایم.

 

منابعی که ما هنگام ادامه زندگی روزمره خود در مواجهه با یک برنامه فردی یا اجتماعی استفاده می کنیم ، ممکن است برای ما کافی نباشد. به عنوان مثال ، به دلیل طولانی و پرتنش بودن ساعت کار ، احساس خستگی بیشتری می کنیم و غالباً از اخبار ناخوشایند ناراحت می شویم. اگر بیماری وجود دارد که باید از او مراقبت کنیم ، ممکن است لازم باشد زمانی را که برای خودمان صرف می کنیم کاهش دهیم.

 

اولویت های ما به طور طبیعی در چنین شرایطی تغییر می کند. مدیریت یا از بین بردن وضعیت بحرانی مورد بحث ، مورد توجه قرار می گیرد. از آنجایی که ما باید با این وضعیت کنار بیاییم ، هرچه موقعیت های خودسرانه تری به خود اختصاص دهیم ، بیشتر در پس زمینه باقی می ماند و تبدیل به یک لوکس می شود. سفر به ما و به تعویق انداختن گرده افشانی به پایان دوره امتحان برای همه ما آشنا است. و این واقعیت که ما در روزهای فاجعه های اجتماعی احساس نمی کنیم به کنسرت برویم. در دستور کار ویروس کرونا ، اولویت های زندگی روزمره ما با اقدامات انجام شده در سطح اجتماعی و فردی در حال جابجایی است. همه در تلاشند اقدامات احتیاطی را در سطحی که برای خود مناسب می دانند انجام دهند. در دستور کار همه افراد امکان کار در خانه ، تعطیلی مدارس ، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و معاشرت تا چه اندازه ایمن است. اولین سوالی که هنگام بازآرایی زندگی روزمره خود می پرسیم این است: آیا ما ایمن هستیم؟ اقدامات احتیاطی که برای ایجاد احساس امنیت در خود انجام می دهیم شناخته شده است. ما سعی می کنیم اطمینان حاصل کنیم که موارد ضروری را برای زمان خانه خود در اختیار داریم ، در حالی که سعی می کنیم توصیه های توصیه شده را برای کاهش آلودگی ویروس دنبال کنیم.

 

در این حالت ، سوال دیگری وجود دارد که ما اغلب از پرسیدن آن غافل می شویم: حال ما خوب است؟ اگر موضوع حساسی در دستور کار ما باشد ، ممکن است احساس متفاوتی از حالت معمول داشته باشیم. طبیعی است که پس از بازگشت به بیمارستان از اخبار بدی که دریافت می کنیم ناراحت می شویم یا احساس خستگی می کنیم. در حالی که چنین احساسی داریم ، ممکن است به ذهن ما خطور نکند که به خودمان نگاه کنیم. حتی ممکن است احساس گناه کنیم انگار که در حالی که به سلامت خود در مقابل یک فاجعه اجتماعی توجه داریم ، خودمان را نادیده می گیریم. برخی از شرایط بحرانی ممکن است واقعاً به همه دستور کارها نیاز داشته باشد ، به جز اساسی ترین نیازها برای قفسه بندی. وقتی در خانه تب وجود دارد ، اجتناب ناپذیر است که بعضی از شب ها بدون خواب بمانند.

 

اگر شرایطی وجود داشته باشد که خواستار فداکاری در دستور کار ما باشد ، برخی از منابع ما قبلاً به چالش کشیده شده اند. وقتی در شرایط دشواری قرار گرفتیم ، نیازهای اساسی به نوعی برآورده می شوند. این اولین چیزی است که در مواجهه با ویروس کرونا به ذهن خطور می کند. افزایش زمان صرف شده در خانه و امکان دوری از حوزه های اجتماعی تا حد ممکن تقاضای مواد غذایی اساسی و مواد تمیز کننده را افزایش داد. زنده ماندن…

 

پس آیا ما از زنده ماندن راضی خواهیم بود؟

 

اگر در مقاطع چالش برانگیز نیازهای اساسی ما به نحوی برآورده شود ، معمولاً زیاد به احساس خود توجه نمی کنیم. ما از عباراتی مانند "من دیگر خسته شده ام" ، "من عصبی هستم" استفاده می کنیم اما درباره چگونگی کنار آمدن با این وضعیت خیلی فکر نمی کنیم. در حالی که شرایط سخت ادامه دارد ، ما به احساس خستگی عادت می کنیم. دقیقاً به همین دلیل است که باید از خود مراقبت کنیم ، فقط به این دلیل که شرایط دشوار است. مراقبت از خود نیز از جمله نیازهای اساسی است ، اما ما غالباً این نکته را نادیده می گیریم.

 

آیا هنگام برنامه ریزی برای گذراندن مدت طولانی در خانه ، آیا فکر کردن درمورد اینکه در کنار آنچه می خوریم و می نوشیم چه باید کرد ، کار را آسان نمی کند؟ چه کاری می توانیم انجام دهیم که این زمان لذت بخش تر از احساس گیر افتادن در خانه باشد؟ وقتی عدم اطمینان و اضطراب در دستور کار و بر هم خوردن روال عادی از قبل خسته شده است ، چرا کارهایی که برای خودمان خوب است انجام نمی دهیم؟

 

در شرایطی که از برخی چیزهای خوب برای خود محروم هستیم ، جلو کشیدن دیگران و جمع آوری قدرت کنار آمدن با شرایط دشوار را برای ما آسان می کند. گاهی اوقات این چیز می تواند بسیار ساده باشد ، به عنوان مثال یک وقفه چای در یک سرعت شدید ، یک حمام هنگام تنش ، یک موسیقی استراحت در یک چرخش. اجازه دادن به فرصت های بهبودی خود به خودی مانند اینها باعث افزایش روحیه ما در طول روز می شود.

 

از طرف دیگر ، فکر کردن در مورد این سوال "چه چیزی برای من خوب است" مهم است. زیرا در مواقع بحرانی ، ممکن است همیشه به گزینه ای که ابتدا به ذهن خطور می کند دسترسی نداشته باشیم. اگر قبلاً به این سال فکر کرده باشید ، به یاد آوردن گزینه های دیگر در مواقع بحرانی برای شما آسان تر خواهد بود.

 

وقتی نیازهای اساسی خود را در مواقع بحرانی در نظر می گیریم ، معمولاً نیازهای جسمی را در اولویت قرار می دهیم. علاوه بر تغذیه معده ، نیاز اساسی ما محافظت از روحیه ماست. درک اینکه این امر نیز در اولویت است و فکر کردن در مورد سرمایه گذاری از قبل در آن به ما کمک می کند تا اوقات دشوار را با آسودگی بیشتری پشت سر بگذاریم.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

در حسرت: آیا می توان از دور در آغوش گرفت ؟

در حسرت: آیا می توان از دور در آغوش گرفت ؟

 

احساس انگیزه کنید

در آغوش گرفتن ... اگر بگویم بزرگترین کمبود در زندگی ما  و شاید چیزی که بیشتر از همه از دست می دهیم ، چه کسی می تواند خلاف آن را انکار کند؟

در آغوش کشیدن و به اشتراک گذاشتن احساساتمان با افراد کنار خود اولین کاری است که ما هنگام دریافت خبرهای خوش ، هنگام ملاقات با کسی ، احساس غمو احساس گریه می کنیم ، وقتی همه احساساتی را که به ذهنمان خطور می کند ، تجربه می کنیم. آخرین باری که کسی را در آغوش گرفتید کی بود ، یادتان هست؟ صادقانه بگویم ، من چیز زیادی یادم نیست. همه گیری چنان بر زندگی ما تأثیر گذاشته است که چطور دلتنگ دوستان ، خانواده ، آغوش خود شده ایم ؟

بدتر از همه ، مگر ما الان جایی نیستیم که شروع کردیم؟ تنها تفاوت مارس 2020 در برگهای تقویم زندگی ماست ، فکر نمی کنید؟

به روند مقاله نگاه نکنید ، در این مقاله "چه کاری می توانیم انجام دهیم ، چگونه می توانیم با آن کنار بیاییم؟" من چنین مواردی را در نظر نخواهم گرفت.

من فقط می خواهم امروز چند احساس را با شما در میان بگذارم.

من گفتم آغوش گرفتن ، شما در ابتدای مقاله من می دانید ، فکر می کنید آغوش فقط از نظر جسمی است؟ یا می توانید عزیزانتان را بغل کنید ، خواه از راه دور باشند یا نه؟ در این زمینه ، من فکر نمی کنم فاصله خیلی مهم باشد. اگر آنها هنوز زنده هستند و هنوز در زندگی شما هستند ، باور کنید مهم نیست که دقیقاً کنار شما هستند. فقط با زبان شیرین خود و ارزشی که برای آنها قائل هستید عشق آنها را احساس کنید. آنها در حال حاضر انرژی زیبا شما را حتی از راه دور دریافت می کنند و احساس خوبی مانند در آغوش گرفتن شما دارند. به طور خلاصه ، آنچه می خواهم بگویم این است که ، هم در دنیای واقعی و هم در دنیای مجازی راهی پیدا کنید و عزیزان خود را در آغوش بگیرید. اندکی توصیه از جانب من.

در مورد من ، من مطمئن هستم که وقتی تمام این روزهای زندگی ما تمام شد ، من می توانم آن را به وفور انجام دهم و می توانم با عزیزانم سیراب شوم ، در این شکی ندارم. با این حال ، در این زندگی دو نفر وجود دارند که دیگر هرگز آنها را در آغوش نخواهم کشید و دیگر بوی آنها را نخواهم شنید.

یکی از آنها تنها مادری است که در زندگی ام شناخته ام و احتمالاً دیگر هرگز اینگونه نخواهم شناخت. 3 سال است که از زندگی ما گذشته اید. به نظر می رسد که من از شما آموخته ام که با وجود همه دردهایی که ما تجربه کرده ایم ، حتی بدون توجه به آن ، قوی باشید. من برای آن سپاسگزارم. من بیش از هرچیز دیگری عاشق تو هستم.

من می خواهم مقاله خود را با یادآوری به کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند پایان دهم. مطمئناً بزرگترین درد دنیا این است که شخصی را که خیلی دوستش دارید از دست بدهید ، اما باور کنید اگر می خواهید کمی از این درد بکاهید ، شادترین و آرام ترین لحظات او را تجسم کنید. مطمئن باشید که این یک مزیت "بزرگ" برای ادامه زندگی خواهد بود ..

با عشق بمانید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

به عروسی های آینده خوش آمدید: هدیه دادن اکنون آنلاین است

 

به عروسی های آینده خوش آمدید: هدیه دادن اکنون آنلاین است

با همه گیری ، عادت های زندگی و زندگی تجاری ما به طور ناگهانی تغییر کرد و ما به لطف فناوری خیلی سریع با این شرایط سازگار شدیم. با کنفرانس های ویدئویی و خرید آنلاین که تمام نیازهای زندگی ما را برآورده می کند ، ناخواسته رفتارهای جدید فناوری را پذیرفتیم و ناگهان به سطوح غیر منتظره ای رسیدیم.

مک کینزی گفت در ماه مه سال 2020 ، سازگاری دیجیتالی آخرین مصرف کنندگان داده و دنیای تجارت پنج سال به جلو پرش کرد. خرید آنلاین در آمریکا طی سه ماه ده سال رشد کرده است. در ایتالیا که در مقایسه با سایر کشورها از تجارت الکترونیکی عقب است ، گفته می شود که جهشی ده ساله در این زمینه حاصل شده است. کارشناسان می گویند سهم معاملات بدون پول نقد در سراسر جهان در امور بانکی به حدی رسیده است که به طور معمول انتظار می رود طی دو تا پنج سال شاهد آن باشیم. در زمینه پزشکی ، یک پزشک انگلیسی به نیویورک تایمز گفت که در مشاوره از راه دور پزشکان یک جهش جدی وجود دارد.

 

این وضعیت اکنون نیز دارای یک اصطلاح است. به آن شتاب تکنولوژیکی (فن آوری) می گویند. زیرا در همه این موارد و در بسیاری از مناطق دیگر ، همه گیری روندهای فعلی پذیرش فناوری را تسریع کرده است. از آنجا که نمی توان جلوی این افزایش را گرفت ، همه کارشناسان مطمئن هستند که تجربیات گذشته ما این را نشان می دهد.

 

البته ، مانند هر زمینه ، اکنون نیز بسیار مطمئن هستیم که اگر آن را هوشمندانه و منطقی مصرف کنیم ، هیچ آسیبی نمی رساند ، برعکس ، این خود ما هستیم. بنابراین ، من می گویم که ما قطعاً می توانیم از این جهش خوشحال شویم. از این نظر ، امروز می خواهم با شما صحبت کنم و فکر می کنم شما همچنین می توانید از یک ابتکار جدید فناوری بهره مند شوید که در واقع یک ایده قدیمی است اما با شیوع همه گیر تسریع می شود. تاکیتاک موبایل.

 

 

ما به لطف بیماری همه گیر ، مشکلات ناشی از همه گیری در زندگی خود را با فناوری در حال توسعه حل کرده ایم. ما عروسی داشتیم ، به دلیل ممنوعیت های بیماری همه گیر لغو شد. کل عروسی به یک عروسی 30 نفره تبدیل شده بود. مهم این بود که خوشحال باشید ، اما همه احساسات به راحتی سازگار نمی شوند. خوشبختانه ما در آن زمان با تاکیتاک آشنا شدیم.

 

TAKITAK به سادگی یک سیستم حمل و نقل طلائی دیجیتال است. شما یک کد مربع برای دعوت خود از طریق برنامه ایجاد می کنید و آن را از طریق رسانه های اجتماعی ، پیام یا دعوت کلاسیک خود با مهمانان خود به اشتراک می گذارید. از طرف دیگر ، مدعوین از طریق سیستم از طریق کارت اعتباری مقدار طلای مورد نظر خود را خریداری کرده و به حساب طلای فعلی شما می فرستند. TAKITAK جدا از اینکه مرهمی برای یکی از بزرگترین زخم های بیماری همه گیر است ، بسیاری از مشکلات مربوط به مراسم مانند عروسی و مراسم نامزدی را که نسل ما دیگر دوست ندارد با آنها کنار بیاید حل می کند. به همین دلیل است که من آن را برنامه ای می نامم که از آن تشکر می کنیم که سرعت آن را افزایش داده و با بیماری همه گیر ظهور کرده ایم.

 

خسته کننده ترین لحظات در عروسی ها ، مخصوصاً برای عروس و داماد ، مراسم هدیه است. با تشکر از اینترنت، این عذاب اکنون تمام شده است. زمان بیشتری برای تفریح ​​، رقص و لذت بردن از شادی شما وجود دارد. سپس ، چه کسی طلا را نگه می دارد ، من تعجب می کنم اگر کسی وجود دارد که طلای جعلی را بپوشد ، چگونه می توانیم طلاها را بدون سرقت نگه داریم ، آیا ما اجاره امن را پرداخت خواهیم کرد ، و اگر کسانی که به عروسی نمی آیند آرزو می کنند جواهرات خود را به نوعی ارسال کند. این دقیقاً تمام راه حلهای عملی مورد نظر ما را ارائه می دهد. این واقعاً بار بزرگی را از دوش ما می گیرد. وقتی نوبت به تاکیتاک می رسد ، هیچ کس در مورد این مشکلات صحبت نمی کند. شما می گویید ما از TAKITAK استفاده می کنیم و از آن خارج می شوید.

 

البته این شرط حضور در هر عروسی از نظر میهمانان را برطرف می کند ، زیرا بعضی اوقات عروسی هایی برگزار می شود که فقط برای هدیه دادن باید در آنها شرکت کنید. از طرف دیگر ، این به مشکل جستجو برای یک جواهر باز پایان می دهد ، با یک کلیک ، می توانید طلای خود را در حالی که در جاده هستید ارسال کنید. حتی می توانید یادداشت زیبای خود را بنویسید.

 

به طور جدی با فرهنگ عملی ما سازگار شده است. برای چه کسی پوشیده است که در طول رویداد اعلان های فوری برای شما ارسال می کند و در پایان لیستی به شما می دهد. این عالی نیست؟ او ضمن حل همه مشکلات نسل ما ، می دانست فرهنگ ما را که دوست دارد برای نمایش از طلا استفاده کند ، شامل شود. TAKITAK در آن زمان با تیم شگفت انگیز خود جان ما را نجات داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده

تجار موفق

وقتی به افراد موفق و شناخته شده امروز نگاه می کنیم ، اساساً می بینند که آنها صبور هستند و به تلاش ادامه می دهند. یک کسبه 2-3 بار در زندگی خود ورشکست می شود ، اما تسلیم نمی شود. او دوباره بلند می شود ، روشی متفاوت از روش قبلی را امتحان می کند و منتظر نتیجه می ماند. بسیاری از ما ورشکستگی را پشت سر گذاشته ایم و حتی در مرحله تفکر در مورد انجام یک تجارت خطرناک امتناع می کنیم.

بنابراین چه تفاوتی بین افرادی که ریسک می کنند و موفق می شوند و افرادی که از بدست آوردن شغل می ترسند وجود دارد؟ درک ریسک چگونه شکل می گیرد؟ شجاعت از کجا ناشی می شود؟

وقتی به زندگی افراد موفق نگاه می کنیم ، می بینیم که آنها دارای یک شخصیت قوی با اعتماد به نفس بالا هستند ، مسئولیت تصمیمات خود را می پذیرند ، شکست ها را اولین قدم برای یک شروع جدید می دانند ، نه به عنوان یک پایان ، با روحیه رهبر ، خلاقیت ، و دانستن یادگیری از اشتباهات آنها ، و همانطور که می توانید تصور کنید ، برخی از این ویژگی ها تربیت کودک است ، برخی از آنها مربوط به سبک و روحیه او است.

 

مزاج قرعه کشی است. بستگی به این دارد که از افرادی که رابطه خون درجه یک خود دارند ، به ویژه مادر و پدر ، چه هدایایی دریافت می کنیم. ما نمی توانیم کاری با آن انجام دهیم. با این حال ، حتی اگر مزاج نیز مناسب باشد ، به دست آوردن فردی که در زندگی تجاری بدون سبک تربیتی مناسب و حداقل محیط مناسب موفق باشد ، بسیار دشوار است.

 

من قبلاً بارها گفته ام که ​​زندگی بر اساس آزمون و خطا است. ما به عنوان یک انسان با یک کنجکاوی طبیعی برای بقا مواجه هستیم. کنجکاوی مستلزم تجربه ، اشتباه و تلاش است. هنگامی که کودکان 2-3 ساله می شوند ، سوالات بی پایان را شروع می کنند. از آنجا که او می خواهد بداند ، می خواهد بفهمد ، می خواهد بداند آیا می تواند در آینده با اطلاعاتی که در قبال سوالی که از او می گیرد ، از آن در یک نقطه مفید استفاده کند. یا گاهی اوقات حتی سوال نمی کند ، سعی می کند خودش را کشف کند. کودکی که حس اکتشاف و کنجکاوی او پشتیبانی یا تحقیر نشده باشد احساس گناه می کند و کنجکاوی خود را از دست می دهد. فردی که کنجکاوی خود را از دست می دهد انگیزه ای برای یادگیری نخواهد داشت. ناپدید می شود ، از بین می رود.

 

یکی از مهمترین عوامل موفقیت ، تلاش بدون داشتن دلهره است. برای این امر ، خانواده ها باید به فرزندان خود فرصت دهند تا امتحان کنند. بدون گفتن "اوه ، تو سقوط می کنی ، آن را می شکنی ، تو مرا متوقف می کنی ، من به سرعت از آن مراقبت می کنم". همچنین مهم است که از هر تلاش موفق یا ناموفق قدردانی شود. علاوه بر این ، از جمله وظایف خانواده است که کودک را ترغیب به تلاش مجدد در هنگام تلاش برای تسلیم خود کند. این نیز یکی از راه های افزایش اعتماد به نفس است که برای یک زندگی موفق ضروری است.

 

البته هر تلاشی نتیجه ای نخواهد داشت. گاهی ممکن است لازم باشد به روش های مختلف تلاش کنید و گاهی به مسیری کاملاً متفاوت روی بیاورید ... کودک باید یاد بگیرد که با احساس ناکامی و همچنین لذت بردن از موفقیت کنار بیاید. بنابراین حتی اگر شکست هم خورد ، کاری برای او انجام ندهید تا ناراحت نشود. بگذارید با این احساس روبرو شود. به او کمک کنید تا موفق شود اما در عوض این کار را نکنید.

 

صبر نیز عامل بسیار مهمی است. این توانایی صبر برای صبر ، به تأخیر انداختن درخواست ها است. این توانایی کنار آمدن با استرس ناشی از موقعیتی است که فرد را آزار می دهد. در کودکی که هر آرزویش فوراً برآورده می شود ، حوصله ای نیست. به همین ترتیب ، اگر والدین دائما همان کاری را انجام دهند که کودک باید انجام دهد ، صبر ایجاد نمی شود.

 

یکی از مواردی که من همیشه می گویم ارائه گزینه های متناسب با سن فرزندتان است ، بگذارید او نظرات خود را بیان کند و مسئولیت آنها را به عهده بگیرد. برای افکار و انتخاب های آنها ارزش قائل شوید. اگر به جای فرزند خود دائماً تصمیم بگیرید ، چیزی را برای تفکر یا وزن کردن در اختیار او نمی گذارید. وقتی یک تاجر موفق اشتباه می کند ، می داند که این انتخاب خودش است و مسئولیت نتایج را به عهده می گیرد. به این ترتیب ، راه های جدیدی را امتحان می کند بدون اینکه دوباره دچار همان اشتباهات شود. با این حال ، فردی که سازوکار تصمیم گیری او کارایی نداشته است ، افکار دیگران را عملی می کند و دیگران را سرزنش می کند درصورتی که نتایج مطلوبی نیست.

اما سوال واقعی این است: آیا والدین می توانند آنقدر شجاع و صبور باشند که همه این کارها را انجام دهند؟ این نکته به شما ختم می شود. اگر آنچه را که در بالا نوشته شده است به کار ببرید ، حتی اگر برای مزاج کودک مناسب نباشد ، می توانید افرادی را پرورش دهید که به اندازه کافی موفق هستند و از زندگی لذت می برند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید رستم زاده